توطئه مقابله با بیداری اسلامی. منادي بیداری اسلامی. اوضاع منطقه و جهان.
سایت جدید تاریخی فرهنگی قرآنی 2
m5736z
blog.ir.
آمريکاييها مرسي را فريب دادند
اگر توامان نگاهی به پشت صحنه ارتش و پشت صحنه اخوانالمسلمین بیاندازیم درمییابیم که نه ارتش بر اساس یک تصمیم منطقی و فرایندی عمل میکند و نه اخوانیها چنین مواجههای با بحران دارند. هر دو با استفاده از قوه قهریه- که البته سهم ارتش بیشتر است- میخواهند بر حریف غلبه کنند و حال آنکه در این بین آن چه در زیر دست و پای دو طرف آسیب میبیند، منافع ملی مردم است و این ارتش را از ورود موفق به بحرانهای آینده دور میکند کما اینکه اخوانیها را از ایفای نقش مؤثر در آینده محروم میگرداند. بیثباتی و نابسامانی در مصر در این شرایط زمانی خطرناکتر است چرا که وقتی یک نقطه دچار بیثباتی میشود، نیروهای مرکز گریز و مخالفان سنتی یک ملت و یک کشور را به ورود ساختارشکنانه و فتنهگرایانه ترغیب میکند. الان شرایط بهگونهای است که از طریق لیبی، روزانه صدها تن سلاح وارد مصر میشود. همین چند روز پیش ارتش یک بمب قوی را در قاهره خنثی کرد که اگر منفجر میشد، صدها تن کشته میشدند حوادث امنیتی صحرای سینا، دمیاط و قاهره نشان میدهد اوضاع به نحو خطرناکی به سمت تضعیف مصر پیش میرود
از شرايط اين کشور و کنار زدن آراي مردم متأسفيم، اما اين موضوع نتيجه اعتماد مرسي به آمريکا بود. همه اين اقدامات با هدايت صهيونيستها صورت ميگيرد، زيرا صهيونيستها به دنبال راهاندازي جنگ ميان شيعه و سني هستند تا از اين طريق، خود را نجات دهند. امروز صهيونيستها محاصره شده و در آستانه نابودي و محو کامل قرار گرفتهاند، لذا با نفوذيهايي که در گروههاي افراطي دارند به آنها براي انجام اين نوع عمليات و تحريک جنگ ميان شيعه و سني خط ميدهند. آنهايي که اين کارها را انجام ميدهند اهل سنت نيستند، بلکه کافراني هستند که خط خود را از صهيونيسم گرفته و هدف اصلي آنها نيز اختلافافکني بين مسلمانان است. دشمنان تصور ميکردند که ملت ايران در مقابل اين مسائل تحريک شده و عکسالعمل تندي نسبت به اهل سنت نشان دهند، اما ملت ما بيدار و هوشيارند. اهل سنتي از اين کار نبايد راضي باشد و هيچ شيعهاي نيز نبايد عکسالعملي نسبت به مردم اهل سنت نشان دهد. طبيعتاً تکفيريها به عنوان مزدوران صهيونيستها اين کار را براي خروج از انزوا انجام ميدهند، اما خميرمايه اصلي اين ماجرا خط صهيونيسم براي اختلافافکني بين شيعه و سني است.
ایران از مردم مسلمان مصر حمایت کند/رهبران ملی مصر باید خجالت بکشند
قتل عام مردم مسلمان مصر توسط نظامیان همزمان با حمایت های قاطع کشورهای عربی و غربی از دولت نظامی مصر، نشان از بی اعتمادی عمیقی است که باید به دمکراسی در جهان معاصر غربی داشت. غربیها نوعی از دمکراسی را می پذیرند که منافع آنان را تامین کند و در عین حال در داخل کشورهای مربوطه هم آنان را به عنوان مدافع دمکراسی بشناساند. اما حقیقتا به دمکراسی باور ندارند و در این باره دروغ می گویند. امروز مصر، همان مصر حسنی مبارک بلکه یک قدم جلوتر و بدتر است. شاید تا یک ماه قبل کسانی که در تظاهرات علیه اخوانی ها شرکت می کردند تصور نمی کردند نتیجه اعمال و رفتار آنها چیست اما الان معلوم است که به نام آنان و بکام نظامیان، استبداد جدیدی بر سرکار آمده است.
دولت اخوانی ها اشتباهات زیادی داشت که مهم ترین آنها این بود که نتوانست همبستگی را در میان اقوام مصری و احزاب آن پدید آورد گرفتن اختیارات بی اندازه برای مرسی یکی از بزرگترین اشتباهات بود. اما این دلیل نمی شود که امروز هواخواهان اخوان المسلمین وسط قاهره قتل عام شوند. دولت نظامی مصر با این اقدام خواست گربه را دم حجله بکشد تا اخوانی ها حساب کا رخود را داشته باشند: اما حقیقت آن است که این آغاز یک دوره آشوب در مصر است و اگر رهبران ملی مصر به توافقی دست نیابند مصر تا دهها سال دیگر در دست نظامیان خواهد ماند و آنان به بهانه تامین امنیت الی الابد قدرت سیاسی را در اختیار خواهند داشت.
برخی چهره های سکولار فعال در عرصه سیاسی مصر: اکنون باید البرادعی و دیگر رهبران ملی مصر خجالت بکشند که بستری برای برقراری مجدد استبداد فراهم کرده اند. آنها باید تلاش خود را بکنند تا از این ننگی که برای مردم مصر به ارمغان آورده اند اعلام انزجار کرده و هرچه زودتر به تغییر شرایط فکر و اقدام کنند. در این بین مهم عربستان و قطر هستند که کمر به قتل اخوانی های سنی بستند و به دولت نظامی به طور میلیاردی کمک کردند. این کار حتما با چراغ سبز و حتی توصیه امریکا و غرب بوده است. همه اوضاع نشان می دهد که اخوان فدای همراهی جریان سلفی ـ وهابی با غرب شد. آنها توافق کردند تا این جریان را سربه نیست کنند. واقعا کشورهای به ظاهر اسلامی به خصوص عربستان این ننگ را به کجا خواهند برد که کارد تیز را به دست یک نظامی مستبد در قاهره دادند تا مسلمانان را در ماه رمضان قتل عام کنند.
به نظر می رسد غربی ها در حال سامان دادن به شرایطی هستند که حزب الله، حماس و نیروهای مسلمان مخلص را محدود کرده و دست قاتلان را برای کشتار آنان باز بگذارند: بهتر است دولت ایران حمایت خود را از مردم مسلمان مصر رسما اعلام کرده و وزرات خارجه در تقبیح این اقدام دولت نظامیان در قاهره اعلام انزجار کند. این درست است که اخوانی ها هم درست با ما راه نیامدند و شاید دشواری هایی داشتند، اما دولت ایران به عنوان مدافع جریان اسلام گرایی باید از این اقدام اعلام انزجار رسمی کند و اعلام کند که رفتار غربی ها چنان است که اعتماد را بیش از پیش از توده های مسلمان می گیرد.
اختلاف افكني؛تهديدي خطرناك براي بيداري اسلامي
بدون شک خاورميانه و جهان اسلام به لحاظ تاريخي و فرهنگي در موقعيت خاصي قرار گرفته است. در برهه فعلي از يک سو شاهد تضعيف دشمنان اسلام در جبهه هاي مختلف اقتصادي و سياسي و فرهنگي و از سوي ديگر شاهد ترقي و اعتلاي آموزه هاي وسيع و عميق اسلامي و تبديل آنها به دغدغه هاي روزمره ملتهاي مسلمان هستيم. در چنين برهه اي "ترسيم مختصاتي که جهان اسلام در آن قرار دارد" و "نقشه راهي که بر اساس آن بتوان به حرکت رو به جلوي ملتهاي مسلمان ادامه داد" يک الزام محسوب مي شود. سخنان جامع و راه گشاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجلاس جهاني علماي امت و بيداري اسلامي تامين کننده و برطرف کننده اين دو الزام است. " اکنون اسلام، از حاشيه معادلات اجتماعي و سياسي جهان خارج شده و در مرکز عناصر تعيينکننده حوادث عالم، جايگاهي برجسته يافته و اين در دنياي کنوني که پس از شکست کمونيسم و ليبراليسم، دچار خلأ عميق فکري و نظري است، پديدهاي مهم و پرمعني به شمار ميرود.بيداري اسلامي که سخنگويان جبهه استکبار و ارتجاع، حتي از به زبان آوردن نام آن نيز پرهيز ميکنند و
مي ترسند، حقيقتي است که اکنون تقريباً در سراسر دنياي اسلام ميتوان نشانههاي آن را ديد."يکي از مهم ترين نکاتي که ايشان بر آن تاکيد دارند به مقوله "تلاش غرب براي اختلاف افکني ميان مسلمانان" باز مي گردد. ايشان تاکيد فرموده اند که امروز يکي از خطرناکترين چيزهايي که نهضت بيداري اسلامي را تهديد ميکند، اختلافافکني و تبديل اين نهضتها به معارضههاي خونين فرقه اي و مذهبي و قومي و ملّي است.
آنها که قدرت يکپارچه اسلامي را مانع هدفهاي خبيث خود ميدانند، دامنزدن به اختلافها در درون امت اسلامي را آسانترين راه براي مقصود شيطاني خود يافتهاند. تبليغات غرب و رسانههاي منطقه اي وابسته و مزدور، جنگ ويرانگر در سوريه را نزاع شيعه و سنّي وانمود ميکنند و حاشيه امني براي صهيونيستها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان پديد ميآورد. وحدت ميان شيعيان و اهل تسنن در شرايط حساس و بحراني امروز يك “الزام” محسوب مي شود. تز غرب و غربگرايان مبني بر “ايجاد اختلاف ميان شيعيان واهل تسنن” بايد با آنتي تز “پيوستگي فرق اسلامي” پاسخ داده شود. در حال حاضر بيش از هر زمان ديگري نياز به حضور علماي آگاه در سرتاسر جهان اسلام حس مي شود تشريح و كالبدشكافي لايه دروني دنياي اسلام با هدف ايجاد پيوندي متقابل ميان فرق اسلامي تنها با حضور علما و بزرگان آنها در كنار يكديگر محقق خواهد شد.جمهوري اسلامي ايران پررنگ ترين نقش را در راستاي گسترش آگاهي در جهان اسلام داشته است. حمايت ايران اسلامي از جريان هاي مسلمان اعم از شيعه و سني بارها به عينيت رسيده است. وحدت اسلامي” و ترسيم جهان اسلام به عنوان مجموعه اي مملو از پيوندهاي قلبي و عقيدتي ميان پيروان مكتب نبوي موجب پويايي دنياي اسلام خواهد شد.در سايه چنين تعاملي است كه مي توان اصلي ترين نياز جهان اسلام يعني ايجاد وحدت در آن را عملي نمود.شكستن حصار رخوت يعني جدي ترين حركت به سوي ماهيت پوياي اسلام. غرب در طول ساليان دراز اخير سعي كرده است راه هاي نيل به پويايي را در مقابل جوامع اسلامي مسدود نمايد و سپس به گونه اي القا كند كه اساسا “پويايي” و “تحركي” در دين اسلام وجود ندارد. واشنگتن و لندن با هدف محقق ساختن اين رخوت و سستي اقدامات گسترده اي انجام دادند كه مهمترين و خطرناك ترين آنها تحريك فرق اسلامي بر ضد يكديگر بود. ايجاد تفرقه ميان شيعيان و اهل تسنن داراي دو لايه مختلف است. يك لايه دروني و نهان و يك لايه خارجي و آشكار. غرب هر اندازه هم كه در جهت ايجاد اختلاف ميان فرق اسلامي تلاش كند قدرت دسترسي به لايه دروني و نهان روابط مسلمانان را ندارد. از سوي ديگر تا زماني كه لايه دروني ذكر شده در حالتي متعادل و با ثبات قرار داشته باشد، معادلات مذهبي و قومي جهان اسلام در قالب مورد علاقه و نياز غرب دگرگون نخواهد شد.تلاش هايي كه ايالات متحده آمريكا و متحدان اروپايي آن مانند انگلستان و فرانسه و آلمان در راستاي ايجاد بحران امنيت درسوريه، عراق، لبنان، فلسطين و افغانستان انجام مي دهند در قالب همان تلاش غرب براي تاثيرگذاري در لايه خارجي مذكور قابل تحليل و بررسي است.
اما لايه داخلي نسبت به لايه خارجي حكم محور و پايه را دارد. تنظيم لايه داخلي روابط ميان مسلمانان جهان اسلام با يكديگر به عهده خود آنان است و هيچ يك از دشمنان دين مبين اسلام قدرت دسترسي به مناسبات شكل گرفته در اين لايه مهم را ندارند. بنابراين ايجاد روابط حسنه ميان شيعيان واهل تسنن و همفكري مسالمت آميز ميان آنها در وهله اول به تقويت لايه دروني و نهان مناسبات اين دو مي انجامد و در گام بعدي انعكاس اين وحدت دروني به لايه بيروني سرايت خواهد كرد. پس بايد وحدت فرق اسلامي با يكديگر را در برهه حساس كنوني كه هجمه هاي تبليغاتي و فرهنگي غرب افزايش يافته است شدت بخشيد.بار ديگر تاکيد مي شود که نخستين گام در جهت گذار از ايستايي و رخوت به سوي پويايي و تحرک موثر در فضاي خاورميانه اسلامي همان آگاهي نسبت به وجود سستي و رخوت است. اين آگاهي بايد توسط علماي آگاه شيعه و اهل تسنن به برخي دولتها و ملتهاي خاورميانه انتقال يابد. علماي مسلمان در برهه فعلي بايد هدايتگر جريان بيداري اسلامي در منطقه و جهان اسلام باشند.مقامات غربي سعي دارند با استناد به مفاد و بندهاي مندرج در قوانين صوري و غيرکاربردي خود فضا را در جهت مانور مخالفان اسلامگرايي در خاورميانه بگشايند و با دخالت آشکار در امور داخلي لبنان و فلسطين از بيداري مسلمانان جلوگيري نمايند.
برخی رژیم های عربی همگام با آمریکا و غرب در تلاش برای متوقف کردن انقلاب های منطقه اند
برخی رژیمهای وابسته و محافظه کار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو برای حفظ خودشان هم که شده با تمام قوا میکوشند عقربههای زمان را متوقف کرده و انقلابهای منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجا آباده بکشانند. و تنها سرمایهشان برای این برگزاری دلارهای نفتی است. و هدف اصلی آنها شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبی و بحرین و ... است و حفظ ثبات و تضمین بقای رژیم صهیونیستی و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است اما گروه دوم و اصلی ملتها هستند ملتها چه میخواهند نظر سنجی مکرر آمریکا در مصر و اکثر کشورهای اسلامی و واقعیتها را به آنها گفته است.
*۸۵درصد ملتهای اسلامی و عربی از آمریکا نفرت دارند از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامی از جمله حجاب و پوشش زنان ، 40 تا 75 درصد در بین ملتها از مصر، اردن تا ترکیه و مالیزی و غیره افزایش یافته است و میزان نفرت از آمریکا با میانگین 85 درصد در کشورهای اسلامی و عربی بالا رفته و به ویژه پس از دیدن پیروزی جوانان حزب الله و حماس در جنگهای 33 روزه و 22 روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردی در عراق امیدی به پیروزی آینده در میان جوانان عرب مضاعف شده است. شخصیتهای محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستی مسلمانان بود و نام آنان را روی فرزندانشان میگذارند. نفرت از صهیونیسم توجه به قضیه فلسطین و عزت طلبی اسلامی از شاخصهای اصلی ملتها است.
* به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمیاندیشیند. همچنین از آنان نترسید آنان پوشالیاند. و به سرعت ضعیف تر و ضعیفتر شدند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام صرفا محصول ترس ما در 150 سال گذشته بوده است به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید و تنها به خدای متعالی امیدوار باشید و فقط خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دست های خالی خارج شدند. در افغانستان چیزی به دست نیاوردند در لبنان از حزب الله و در غزه از حماس شکست خوردند و اینکه در مصر و تونس توسط مردم به پایین کشیده شدند.
*بت غرب نیز همچون بت کمونیست شکسته شد
هیچ چیز طبق برنامه آنان پیش نرفته است. بت غرب نیز همچون بت کمونیست شکست و ترس ملتها ریخت مراقب آینده باشید که شما را نترساندند. به طمع کمکهای مالی آنان و یا تئوریهای فاسد نظام سازی و وعدههای شوم و یا از خوف قدرت لایزال آنان وارد بازیهای سیاسی و امتیاز دهی نشوید و از خدا و مردم فاصله نگیرد هرگز وارد معامله با دشمنان اسلام ومردم نشوید. همچنین وارد بازی دلارهای نفتی وابستگان و متحدان غرب در منطقه در میان اعراب نشوید چرا که در آینده از این بازیها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل رفتنی است و نباید بماند و نخواهد ماند شروع انحراف در نهضتهای کنونی تن دادن به بقای رژیم صهیونیستی است. و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهای ساقط شده آن را پایه گذاری کردهاند. خواست عمومی ملتهایتان بازگشت به اسلام است که البته به مفهوم بازگشت به گذشته نیست. اگر انقلابها به اذن الله واقعی بمانند و منحرف نشوند و دچار توطئه و استهاله نگردند مسئله اصلی شما چگونگی نظام سازی قانونی نویسی و مدیریت کشور و انقلابها خواهد بود. در این جهاد بزرگ کار اصلی شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخ عقب ماندگی و استبداد و بی دینی و فقر و وابستگی حاکم بر کشورهایتان را در کوتاه ترین زمانها جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامی و به شیوه مردم سالارانه و رعایت عقلانیت و علم جامعه سازی کنید و تهدیدات داخلی و خارجی را یک به یک از سر راه بردارید. چگونه آزادی اجتماعی منهای لیبرالیسم و برابری منهای مارکسیسم و نظم منهای فاشیسم غرب را نهادینه کنید.
چگونه تقید خویش به شریعت اسلامی را حفظ کنید. و بدون آنکه گرفتار جمود و تحجر شوید چگونه مستقل شوید بی آنکه منزوی شوید. چگونه پیشرفت کنید بی آنکه وابسته شوید. چگونه مدیریت علمی کنید بدون سکولاریزه و محافظه کار شوید. و چگونه مانع فاسد شدن برخی رهبران و نفوذ عوامل دشمن در صف انقلابیون شویم. تعریفها باید بازخوانی و اصلاح شود. دو الگوی اسلام تکفیری و اسلام لائیک از سوی غرب به شما پیشنهاد شد و خواهد شد تا بوی اسلام اصولگرا ولی معتدل و عقلانی در میان انقلابهای منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و به دقت تعریف کنید. دموکرات بودن اگر به معنی مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابها است همه دموکرات باشید و اگر به معنای افتادن به دام لیبرال دموکراسی درجه دوم و تقلیدی باشد هیچ یک دموکرات نباشید. سلفی گری اگر به معنای اصولگرایی در کتاب و سنت و وفاداری به ارزشهای اصلی و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیای شریعت و نفی غرب زدگی باشد همگی سلفی باشید و اگر به معنی تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود با نوگرایی و سماجت و عقلانیت که ارکان تفکر و تمدن اسلامیت سازگار نخواهید بود و خود باعث ترویج سکولاریسم و بی دینی خواهد شد. به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بد ببین باشد که از چه نوع لائیک غرب و چه از نوع خشن آن بدبین باشید.
*به اسلام آمریکایی و انگلیسی بدبین باشید
به اسلام که رژیم صهیونیستی را تهدید میکند به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل میکند ولی با مذاهب اسلامی دیگر بی رحمانه مواجه میکند دست آشتی به سوی آمریکا و و ناتو دراز میکند ولی در داخل به جنگ های قبیلهای و مذهبی دامن میزند ،اعتماد نکنید. به اسلام آمریکایی و انگلیسی بدبین باشید که شما را به دام سرمایه داری غرب و مصرف زدگی و انحطاط اخلاقی میکشاند. مردم عرب صد سال است نادیده گرفته شدهاند . کرامت و عزتشان و هم رای و حقوق آنان علنا پایمال شده است. برای نخستین بار اکنون مردم صحنه را به دست گرفتهاند. مسلمانی برخی حکومتهای مسلمان تشریفاتی و نمایشی و دروغین نیست. چنانچه مصنوعی و موقتی هم نیست اگر ملتهای مصر، تونس و لیبی مسیر خود را ادامه دهند ممکن است به تحریمها تبدیل شود. و اما کلام آخر اینکه اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای همکاری و خدمت شماست. انقلاب اسلامی ایران موفقترین تجربه اسلامی عصر جدید است در عرصه خودباوری ملتها. مردم با خودباوری نخبگان در عرضه نفی اسطوره شکست ناپذیری رژیمهای طاغوتی و اربابانشان را شکست دادند. در عرصه شکستن غرور کمونیسم و سرمایهداری ارائه مدلهای کارآمد در پیشرفت های بزرگ کشور با حفظ مردم سالاری و دفاع از ارزشهای اولیه انقلاب و در عرصه مردم انقلاب ما پیروزیها و البته ضعفهایی در مجاهدات سه دهه خود داشته است اما در هیچ جنبش اسلامی در جهان پس از تسلط غرب و شرق بر مسلمین در قرن گذشته تا این حد جلو نیامده است. و این همه موانع از سر نگذرانده بود.
حنجره دعوت مسلمانان به وحدت حنجره الهی و زبان تحریک به دشمنی زبان شیطان است
یکی از دستورات مهم قرآن خطاب به مسلمانان را حفظ اتحاد و یکپارچگی دانستند و تأکید فرمودند: امروز هر حنجره و زبانی که مسلمانان را به وحدت دعوت کند، حنجره الهی است و هر حنجره و زبانی که مسلمانان و مذاهب اسلامی را به دشمنی با یکدیگر تحریک کند، زبان شیطان است. لزوم انس و آشنایی بیشتر مسلمانان با قرآن و معارف سعادتبخش و عزتآفرین است: یکی از خطابهای قرآنی به مسلمانان، اتحاد حول ریسمان الهی و متفرق نشدن است که در مقابل آن، آموزش و روش استعماری قرار دارد که ایجاد اختلاف میان امت اسلامی و تشدید تعصبهای مذهبی، دستور کار آن است. فریب خوردن برخی حکومتها و دولتهای اسلامی، و بازی آنان در زمین دشمن،: اتحاد و اتفاق میان مسلمانان، یک «فریضه فوری» است.
کشتار و خونریزی، تروریسم کور و فجایع مربوط به آن، و بوجود آمدن فرصت برای رژیم غاصب صهیونیستی را از نتایج اختلاف و تفرقه میان امت اسلامی است: امروز، روز امتحان برای مسلمانان و دولتهای اسلامی است، و ملتهای اسلامی باید کاملاً هوشیار باشند. موج اسلامستیزی که از جانب غرب ضد دنیای اسلام آغاز شده است، دشمنان غربی، شمشیر را بر ضد مسلمانان از رو بستهاند، بنابراین امت اسلامی باید عوامل اقتدار و توانایی درونی خود را تقویت کنند که یکی از مهمترین این عوامل، اتحاد و یکپارچگی و تمرکز بر نقاط اشتراک است. دنیای اسلام امروز تشنه حقایق قرآنی است: برخلاف گذشته که برجستگان دنیای اسلام برای رساندن صدای آزادیخواهی خود شعارهای سوسیالیستی و کمونیستی سر میدادند، امروز از شرق تا غرب دنیای اسلام اگر کسانی بخواهند شعار عدالت، استقلال، آزادی و عزت را فریاد کنند شعارهای قرآنی را سر میدهند. فراگرفتن معارف قرآنی زمینهای برای رسیدن به سلامت، امنیت و عزت و سامان یافتن زندگی مسلمانان در سایه تعالیم قرآن است.
بيداري اسلامي يکي از جلوه هاي جهانشمولي انقلاب اسلامي است
انقلاب اسلامي ايران داراي ابعاد و پرتوهاي زيادي است و بيداري اسلامي يکي از جلوه هاي جهانشمولي انقلاب اسلامي در حال حاضر است. استقبال بي نظير مردم ايران از ورود امام راحل به ايران نشان از عمل به دستورات رهبر ديني است. امام راحل با ايجاد تحول بنيادين در جامعه معجزه اي در تداوم مکارم ديني ايجاد کرد. انقلاب اسلامي با رهبري امام خميني (ره) و با حرکت خودجوشانه آحاد مردم و پيروي از امام راحل و رهبر ديني سر انجام منجر به تاسيس حکومت اسلامي شد. ايجاد چنين نهضتي در دنياي آن روز که به سوي ماديات و ظلم و استکبار درحرکت بود در هيچ انقلاب ديگر دنيا نمونه ندارد. حضور آحاد مردم در ايجاد انقلاب اسلامي از مهم ترين ويژگي هاي اين انقلاب بود و مردم با تبعيت از قرآن کريم و امام راحل و در پيش گرفتن مقصد الهي اين انقلاب را شکوفا کردند. امام راحل بعد از انقلاب اسلامي در راستاي برخورداري آحاد مردم و برطرف شدن فاصله طبقاتي همواره بر اساس عدل در جامعه رفتار کرد. و امام راحل از همان ابتدا با سر دادن نداي انقلاب اسلامي اين نهضت را که بر اساس دستورات الهي در آن حکومت مي شود، مخصوص کشور ايران ندانسته و آن را متعلق به تمام مردم جهان عنوان کرد.
تلألو انقلاب اسلامي در بيداري مسلمانان
درجهان اسلام بويژه در خاورميانه با پيروزي انقلاب اسلامي ايران يک جهت مشخص شد. تأثير انقلاب اسلامي ايران در تحولاتي که امروز در خاورميانه رخ مي دهد، غيرقابل انکار است. از يک طرف به عنوان آلترناتيوي دربرابر امپرياليسم جهان ظهور کرد و از طرف ديگر به مسلمانان با يک تفکر نوين، انگيزه بخشيد. بعد از اين، جهان اسلام از راه و روش هايي که انقلاب اسلامي ايران نشان مي دهد حداکثر بهره را خواهد برد چون در اين دوران جهان اسلام بيش از هر زمان ديگر به انقلاب اسلامي ايران نياز دارد. تأثيرات انقلاب اسلامي ايران بر جهان اسلام و جهان عرب به حدي است که سياستمداران و جامعه شناسان غرب به آن اعتراف مي کنند. اين تأثيرات تنها به داخل مرزهاي ايران محدود نشد، بلکه به کشورهاي همسايه هم سرايت کرد.
انقلاب اسلامي ايران؛ نقطه عطف جنبش هاي اسلامي
بيداري اسلامي مقوله اي است که همزمان با تهاجم همه جانبه غرب عليه جهان اسلام وعصر استعمار، شروع شد و از آغاز تا عصر امام خميني(ره) مراحل گوناگوني را پيمود. اين حرکت که مشخصاً با انديشه هاي افرادي چون سيد جمال الدين اسدآبادي شروع شده بود، همواره در ميان حلقه هاي محدود و معين بروز يافت و هيچ گاه نتوانست به مثابه يک گفتمان مسلط عمل کند، با اين حال وقوع انقلاب اسلامي را ميتوان نقطه عطفي در حرکت جنبشهاي اسلامي معاصر محسوب کرد.چرا که انقلاب اسلامي با تکيه بر اصول و ارزشهاي اسلامي، با رهبري امام خميني(ره) توانست به شکل نهضت اسلامي و انقلابي در ميان ساير دولت هاي اسلامي مطرح و به اين شکل الگويي الهامبخش براي مسلمانان در سطح جهان شود. با اين وجودبسياري از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامي ايران يکي از عوامل مهم و تأثيرگذار در پيشبرد روند بيداري و آگاهي مسلمانان و افزايش فعاليت هاي مؤثر اسلامي در جوامع مسلمانان بوده است.
بيداري اسلامي اگر سالم بماند، تمدن اسلامي را رقم ميزند
موضوع «بيداري اسلامي» امروزه در صدر فهرست مسائل جهان اسلام و امت اسلامي است؛ پديده شگرفي که اگر باذنالله سالم بماند و ادامه يابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن اسلامي را در چشماندازي نه چندان دوردست، براي امت اسلامي و آن گاه براي جهان بشريت رقم زند. آنچه امروز در برابر چشم ماست و هيچ انسان مطّلع و هوشمندي نميتواند آن را انکار کند، آن است که اکنون اسلام از حاشيه معادلات اجتماعي و سياسي جهان خارج شده و در مرکز عناصر تعيينکننده حوادث عالم، جايگاهي برجسته و نمايان يافته است و نگاه تازهاي را در عرصه زندگي و سياست و حکومت و تحولات اجتماعي عرضه ميکند و اين در دنياي کنوني که پس از شکست کمونيسم و ليبراليسم، دچار خلأ عميق فکري و نظري است، پديدهاي مهم و پرمعني به شمار ميرود. اين نخستين اثري است که حوادث سياسي و انقلابي در شمال آفريقا و منطقه عربي، در مقياس جهاني بر جاي گذاشته است و خود مبشّر حقايق بزرگتري است که در آينده اتفاق خواهد افتاد. بيداري اسلامي که سخنگويان جبهه استکبار و ارتجاع حتّي از به زبان آوردن نام آن نيز پرهيز ميکنند و ميترسند، حقيقتي است که اکنون تقريباً در سراسر دنياي اسلام ميتوان نشانههاي آن را ديد. بارزترين نشانه آن، اشتياق افکار عمومي و بويژه در قشرهاي جوان، به احياي مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهيت نظام سلطه بينالمللي و آشکار شدن چهره وقيح و ستمگر و مستکبر دولتها و کانونهايي است که بيش از دويست سال شرق اسلامي و غيراسلامي را در زير پنجههاي خونين خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستي ملتها را دستخوش قدرتطلبيِ بيرحمانه و تجاوزگرانه خود کردهاند.
وضعيت برخي از کشورها : اکنون ليبي به گونهاي، مصر و تونس به گونهاي، سوريه به گونهاي، پاکستان به گونهاي و عراق و لبنان به گونهاي درگير يا در معرض اين شعلههاي خطرناکند. بايد بهشدت مراقب و در پي علاج بود. سادهانديشي است که اين همه را به عوامل و انگيزههاي عقيدتي و قومي نسبت دهيم. تبليغات غرب و رسانههاي منطقهايِ وابسته و مزدور، جنگ ويرانگر در سوريه را نزاع شيعه و سنّي وانمود ميکنند و حاشيه امني براي صهيونيستها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان پديد ميآورد. اين در حالي است که دو طرف نزاع در سوريه، نه سنّي و شيعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهيونيستي و مخالفان آنند. نه دولت سوريه يک دولت شيعي و نه معارضه سکولار و ضد اسلامِ آن يک گروه سنّياند. تنها هنر گردانندگان اين سناريوي فاجعهآميز آن است که توانستهاند از احساسات مذهبيِ سادهانديشان در اين آتشافروزي مهلک استفاده کنند. نگاه به صحنه و دستاندرکاران سطوح مختلف آن، ميتواند مسئله را براي هر انسان منصفي روشن کند. اين موج تبليغات در مورد بحرين نيز به گونهاي ديگر به دروغ و فريب سرگرم است. در بحرين، اکثريتي مظلوم که سالهاي متمادي است از حق رأي و ديگر حقوق اساسييک ملت، محرومند، به مطالبه حق خود برخاستهاند. آيا چون اين اکثريتِ مظلوم شيعهاند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنيگري است، بايد اين را نزاع شيعه و سنّي دانست؟ استعمارگران اروپايي و آمريکايي و همپيالههاي آنان در منطقه البته ميخواهند چنين وانمود کنند، ولي آيا اين حقيقت است؟ اينهاست که علماي دين و مصلحان منصف را به تأمل و دقت و احساس مسئوليت فرا ميخواند و شناختن هدفهاي دشمنان در عمده کردن اختلافات مذهبي و قومي و حزبي را بر همه فرض ميسازد. درستي مسير نهضتهاي بيداري اسلامي را از جمله بايد در موضعگيري آنان در قبال مسئله فلسطين جستجو کرد"، خاطرنشان کردند: از 60 سال پيش تاکنون داغي بزرگتر از غصب کشور فلسطين بر دل امت اسلامي نهاده نشده است. فاجعه فلسطين از روز اول تاکنون، ترکيبي از کشتار و ترور و ويرانگري و غصب و تعرض به مقدسات اسلامي بوده است. وجوب ايستادگي و مبارزه در برابر اين دشمن حربي و غاصب، مورد اتفاق همه مذاهب اسلامي و محل اجماع همه جريانات صادق و سالِم ملّي بوده است.
هر جرياني در کشورهاي اسلامي که اين وظيفه ديني و ملي را به ملاحظه خواست تحکمآميز آمريکا يا به بهانه توجيههاي غيرمنطقي، به دست فراموشي بسپارد، نبايد انتظار داشته باشد که به چشم وفاداري به اسلام يا صداقت در ادعاي ميهندوستي به او نگريسته شود. اين يک محک است. هر کس شعار آزادي قدس شريف و نجات ملت فلسطين و سرزمين فلسطين را نپذيرد يا به حاشيه ببرد و به جبهه مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامي بايد در همه جا و همه وقت، اين معيار و شاخصِ نمايان و اساسي را در مدنظر داشته باشد. روحانيان و رجال دينشناس کمابيش در همهجا مرجع فکري و سنگ صبور روحي مردم بودهاند و هرجا که در هنگامه تحولات بزرگ، در نقش هدايتگر و پيشرو ظاهر شده و در پيشاپيش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حرکت کردهاند، پيوند فکري ميان آنان و مردم افزايش يافته و انگشت اشاره آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. اين به همان اندازه که براي نهضت بيداري اسلامي داراي سود و برکت است، براي دشمنان امت و کينهورزان با اسلام و مخالفان حاکميت ارزشهاي اسلامي، دغدغهآفرين و نامطلوب است و سعي ميکنند اين مرجعيت فکري را از پايگاههاي ديني سلب کرده و قطبهاي جديدي براي آن بتراشند که به تجربه دريافتهاند که با آنان ميتوان بر سر اصول و ارزشهاي ملي به راحتي معامله کرد! چيزي که در مورد عالمان باتقوا و رجال دينيِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد."اين، وظيفه عالمان دين را سنگينتر ميکند"، آنها بايد با هوشياري و دقت فراوان و با شناخت شيوهها و ترفندهاي فريبنده دشمن، راه نفوذ را به کلي ببندند و فريب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفره رنگين متاع دنيا، از بزرگترين آفتهاست. آلوده شدن به صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمکگير شدن در برابر طاغوتهاي شهوت و قدرت، خطرناکترين عامل جدايي از مردم و از دست دادن اعتماد و صميميت آنهاست. منيّت و قدرتطلبي که سستعنصران را به گرايش به سوي قطبهاي قدرت فراميخواند، بستر آلودگي به فساد و انحراف است. اين آيه قرآن را همواره بايد در گوش داشته باشند که: «تلک الدّار الأخرة نجعلها للّذين لايريدون علوّا في الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقين». انواع توطئهها و ترفندها را در اين سيوچند سال از آنان ديدهايم. چيزي که مکر آنان را نقش بر آب کرده است، در اصل دو عامل اساسي است؛ ايستادگي بر سر اصول اسلامي و حضور مردم در صحنه. اين دو عامل در همه جا کليد فتح و فرج است. عامل اوّل به وسيله ايمان صادقانه به وعده الهي و عامل دوم به برکت تلاش مخلصانه و تبيين صادقانه تضمين ميشود.
امام خميني (ره) منادي بيداري اسلامي
امام خميني (ره) از ابعاد شخصيتي مختلفي برخوردار بودند كه ايشان را بحق در تاريخ معاصر ايران و اسلام، ماندگار ساخته است. ايشان عارف و فقيهي برجسته بودند كه توانستند نخستين حكومت اسلامي را بر اساس يك نظريه ديني و فقهي بنيان نهند. ايشان آثار متعددي در حوزه مباحث عرفان، فقه، فلسفه، كلام و سياست از خويش به يادگار گذاشتهاند. امام، متفكري بزرگ بود كه به حوزههاي مختلف علمي اِشراف داشت و همين ويژگيها از ايشان شخصيتي جامع الاطراف ساخته است و انديشه ايشان را از عمق و غنا و ماندگاري خاصي برخوردار كرده است. از طرف ديگر، امام خميني(ره)، به عنوان يك مصلح ديني در جهان معاصر، الگويي براي مسلمانان محسوب ميشوند، زيرا ايشان تلاش نمودند بين مذهب و سياست در جهان معاصر، پيوندي مجدد برقرار سازند و جايگاه معنويت و دينگرايي را در جهان معاصر احيا سازند و رابطه تخريب شده دين و دنيا و عقل و دين را بازسازي نمايند و از مدلي از توسعه و پيشرفت كه بتواند انسانيت انسان را ارتقاء بخشد و معنويت و پيشرفت را در كنار هم داشته باشند، حمايت نمودند. امام با بيدارسازي ملل مسلمان و آگاه سازي آنان از نقشههاي شوم دشمنان اسلام، حكومت ديني را تأسيس كردند و وحدت و اتحاد ميان مسلمانان جهان را با تأسيس اولين حكومت اسلامي جهاني و پذيرش رهبري تمام مسلمانان جهان بسط و توسعه دادند. واقعيت اين است كه عظمت شخصيتي و اخلاقي امام (ره) به حدي گسترده است كه بررسي و پرداختن به زندگي و شخصيت ايشان، كاري دشوار و نيازمند تعمق و تأمل بسيار است.
مبارزات سياسي: امام خميني (ره) با بهرهگيري از حوادث روز و مبارزات مردم، جريانات سياسي ديگر كشورها و دخالت استكبار جهاني، ويژگيهايي را لازمه موفقيت مبارزات مردمي كشور ايران دانستند و سعي نمودند تا با عملي ساختن اين شروط، زمينههاي پيروزي انقلاب و استقلال كشور را فراهم سازند.
الف. زير پرچم اسلام قرار گرفتن حركتها: لازم بود كه مبارزات سياسي و حركتهاي اجتماعي مردم تحت پرچم اسلام، بتواند هدف و آرماني يگانه را ايجاد نموده و جنبههاي اعتقادي و معنوي مجاهدتها و فعاليتهاي مردمي را افزايش دهد. اسلام تنها آييني است كه ميتواند سعادت و نيكبختي واقعي كه يكي از اهداف مردم ايران بود، تأمين سازد. با هدف قرار گرفتن اسلام و تأسيس حكومت ديني، بسياري از مشكلات، دشواريها و سختيهاي مسير مبارزه آسان ميشد و روحيه ايثار، جانفشاني و توان ايستادگي در بين مردم گسترش مييافت.
ب. تودهاي بودن مبارزات: لازمه و شرط بنيادي براي به ثمر رسيدن حركتهاي مردمي، تودهاي و همگاني بودن آن است، وحدت و همبستگي در فعاليتهاي سياسي، مانع از پراكندگي و شكست مبارزات ميشود. معمولاً هر گونه حركت و فعاليت مبارزاتي با استبداد وحشيانهاي سركوب ميشد و قدرت استبدادي با استفاده از قدرت مالي، سياسي و نظامي، با نهضت برخورد مينمود و براي تحكيم پايههاي قدرت و سلطه خود از شيوههاي مختلف تهديد و تطميع و ارعاب بهره ميجست. لذا در يك مسير و توده قرار گرفتن مبارزات و حفظ وحدت و انسجام ملت ميتوانست نيل به اهداف را تسريع بخشد.
ج. مسئله رهبري: هر جنبش و فعاليتي نيازمند رهبري شايسته و خردمند است تا با استفاده از جهانبيني دقيق، مديريت و علم خود، مسير مبارزات را تحكيم و استوار سازد. يك جنبش رهايي بخش بدون برخورداري از رهبري عالم، عادل و صالح نميتواند شرايط دشوار و سرسخت مسير را طي نموده و به اهداف خود نايل شود. رهبريت شايسته، مواضع مردم را در پشتيباني از حركت آزاديخواهانه، متحد و منسجم ميسازد و كادرهاي انقلابي را از لحاظ آرمانها، روحيهدهي و مبارزات در مسيري واحد قرار ميدهد. مبارزات و حركتهاي انقلابي مردم براي برپايي حكومت ديني و مردمي نيازمند رهبري ديني بود تا تمام اين جنبشها و فعاليتها را زير پرچم اسلام، متحد و منسجم سازد.
دستاوردهاي امام خميني (ره)
با بررسي زندگي سياسي و اجتماعي زندگاني امام(ره) ميتوان به نتايج و دستاوردهاي گرانبهايي دست يافت كه گزينش و بيان چند دستاورد از زندگي ايشان، امري دشوار است. با اين حال ميتوان مهمترين دستاورد امام را برقراري اولين حكومت اسلامي در جهان و سرنگون ساختن رژيم سلطنتي و انگيزش روح دينپروري و اسلاممداري را به امت مسلمان دانست، كه سالها توسط استبداد و استكبار جهاني تضعيف گشته و به جامعهاي مرده تبديل شده بود، حضرت امام ضمن تسهيلسازي مسير انقلاب، براي امت اسلامي، روح بيداري و حيات را در اين جامعه زنده ساخته، هويت اسلامي و شكوه و عظمت را به مردم بازگرداندند.امام با بيان صريح و شجاعانه اقدامات و نقشههاي دشمنان اسلام، توانستند روحيه بيداري اسلامي را در بين ملل مسلمان گسترش داده و با احياي انديشه وحدت اسلامي و فراهمسازي زمينههاي سياسي و اجتماعي آن، امتي واحد و متحد را بنيان نهند. ايشان با قبول رهبري مسلمانان جهان، وحدت و اتحاد فراموش گشته امت پيامبر اكرم (ص) را تجديد نمودند.امام با بيان حقايق معنوي و اصول اسلامي، مردم و جواناني مؤمن و ديندار را تربيت نمودند كه حتي بعد از انقلاب در مقابل تجاوز متجاوزين، بدون كوچكترين هراس و ترسي، شجاعانه به جهاد و مقاومت پرداختند و از جامعه نوپاي اسلامي در برابر دسيسهها و نقشههاي دشمنان اسلام، دفاع نمودند.
تمام جانفشانيها، ايثار و از خودگذشتگيهايي كه جماعت مؤمن ايران در طول جنگ تحميلي از خود نشان دادند، حاصل تربيت و حضور مقتدر امام (ره) بود.امام با برقراري رابطهاي عيني و جدانشدني ميان دين و سياست، توانستند مهر بطلاني بر دهان دشمنان اسلام بزنند كه سعي در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان امت مسلمانان داشتند. تأسيس و موفقيت حكومت اسلامي و نيل به آرمانهايي چون بسط قوانين ديني، عدالت اجتماعي، رشد و پيشرفت و رفع هر گونه مشكلات و دشواريهاي راه به جهانيان ثابت نمود كه رابطه ميان دين و سياست، رابطهاي جدانشدني است. منابع: دورهها و پيشگامان بيداري اسلامي معاصر، ترور از ديدگاه اسلام و امام خميني (ره) (انقلاب اسلامي و انديشه سياسي2)، . بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني (ره)،. صحيفه امام( جلد 1)،
دستاوردهاي فرهنگي انقلاب اسلامي و چالش هاي پيش رو
هويت يابي و رويش ارزش هاي اسلامي
نخستين اثر فرهنگي انقلاب احياء اسلام و مطرح كردن آن در دنيا به عنوان يك مكتب حيات بخش بود.
انقلاب اسلامي بر پايه فرهنگ ديني و با هدف حاكميت ارزش هاي اسلامي شكل گرفت و يك انقلاب ارزشي محسوب مي شود، تحول در ارزش ها از مهم ترين آرمان هاي انقلاب اسلامي است كه در بند اول اصل سوم قانون اساسي به عنوان يكي از اهداف اصلي دولت جمهوري اسلامي برشمرده شده است و دولت وظيفه دارد همه امكانات خود را براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي براساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي به كار گيرد. مقايسه وضعيت كشور از لحاظ فرهنگي و اخلاقي با قبل از انقلاب بيانگر پيشرفت زيادي است كه انقلاب اسلامي در ترويج اخلاق و آموزه هاي ديني داشته است.
امروز در برخي شبهه افكني ها آنچه موجب شده كه نقش انقلاب اسلامي در ترويج اخلاق و آموزه هاي ديني ناديده گرفته شود، وجود پاره اي از معضلات فرهنگي در كشور است كه تهاجم فرهنگي و تبليغات منفي استكبار جهاني و برخي بزرگ نمايي هاي دشمنان داخلي و خارجي به آن دامن زده و پيشرفت هاي به دست آمده را كمي تحت الشعاع خود قرار داده است. استكبار تلاش مي كند اين طور بنماياند كه انقلاب اسلامي نقش زيادي در ترويج اخلاق و آموزه هاي ديني نداشته است، اما خوشبختانه بيداري جوانان و مردم مسلمان نه تنها در ايران بلكه بيداري جهان اسلام پاسخي كوبنده و مشت محكمي بر دهان تمام ياوه گويان و استعمارگران شرق و غرب است.
پيام انقلاب ايران، زمينه ساز بيداري اسلامي
«بيداري اسلامي كشورهاي منطقه و جهان، مهم ترين دستاورد فرهنگي انقلاب اسلامي ايران است.»
«حركت هاي مردمي در برخي كشورهاي منطقه در نتيجه دو پيام «هويت يابي» و «گرايش به ارزش هاي ديني و الهي» انقلاب اسلامي ايران است.» «ذهنيت فكري جنبش هاي بيداري اسلامي در بسياري از كشورها وجود دارد و پيام هاي جهاني انقلاب اسلامي ايران بتدريج زمينه ظهور آن ها را فراهم كرده است امروز جمهوري اسلامي ايران از قدرتمندترين كشورهاست، انقلاب اسلامي تاريخ جهان را تغيير داد و به الگويي براي ملت ها تبديل شد كه مي خواهند به آزادي و استقلال برسند.»
«نهضتي كه در دنيا و در بيشتر كشورهاي مسلمان منطقه و حتي كشورهاي غيراسلامي درحال شكل گيري است و همه سردمداران كاخ ها را به كرنش در برابر مردم كشورهايشان درآورده، به بركت انقلاب اسلامي ايران است.»
«يادآوري و مرور حوادث انقلاب و نيز عوامل مؤثر در پيروزي اين حركت عظيم و انقلابي مردم ايران در سال57 به بازنگري و بازخواني بيشتري احتياج دارد تا همه جوانان و نسل هاي جوان بدانند اقتدار و عظمت ايرانيان در منطقه و جهان همه مرهون حركت انقلابي به رهبري امام خميني(ره) و درحال حاضر رهبري حكيمانه حضرت آيت الله خامنه اي و تبعيت مردم از اين فرامين است.»
«بايد ببينيم و قضاوت كنيم ايران اسلامي قبل از انقلاب در دنيا چه جايگاهي داشته است و درحال حاضر از چه رتبه و جايگاهي برخوردار است. در زمان شاه خائن نفت، ذخائر معدني و استعدادهاي كشور توسط ابرقدرت ها و مزدوران به يغما مي رفت و فرهنگ منحط غربي، فساد و بي بند و باري در جامعه رو به ترويج بود و در چنين شرايطي خداوند به ياري ملت ايران آمد و شخصيت بي نظير امام راحل را به ملت ايران هديه داد كه توانست پشت شاه را با تمام قدرت و حمايتي كه از طرف آمريكا و ديگر كشورها مي شد خم كند و او را با پستي و خواري از مملكت بيرون رانده و كشوري آزاد و اسلامي را به وجود بياورد.» «دستاورد مهم ديگر انقلاب در زمينه فرهنگ مردم جامعه، تغيير ارزش ها در ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي بوده است.
تبديل برخي ارزش هاي قبل از انقلاب به ضد ارزش و افزوده شدن ارزش هاي متعالي به بطن جامعه، از تحولات مهم جامعه ايران پس از انقلاب محسوب مي شود.» «افتخار به برخورداري از امكانات زندگي تجملاتي و داشتن پول و ثروت بيشتر و زندگي براساس معيارهاي غربي از جمله ارزش هاي بخشي از مردم پيش از پيروزي انقلاب اسلامي بود، وقوع انقلاب اسلامي و حاكم شدن فرهنگ و بينش ديني و انقلابي موجب شد مردم به ارزش هاي معنوي و انساني چون علم، تقوا، دينداري، كمك به همنوع و ساده زيستي گرايش پيدا كنند. به اين ترتيب تغيير ارزش ها براي اغلب ايرانيان، بزرگ ترين دستاورد انقلاب اسلامي بود كه در اين بين جوانان پيشتاز بودند، جواناني كه نه تنها بر ضد ارزش هاي دوران پهلوي به پا خاستند، بلكه با تحولي چشمگير انسان هاي وارسته و متديني شدند كه معنويت و شهادت طلبي و ايثار را معنايي دوباره بخشيدند و كساني كه در جريان انقلاب متحول شدند و در دفاع هشت ساله در برابر هجوم ارتش صدام نيز، بزرگ ترين حماسه ها را آفريدند. اين جوانان به بركت انقلاب اسلامي، الگويي براي ديگر آزاديخواهان و مبارزه با نظام سلطه شدند.»
حضرت آیتالله خامنهای : ارائه تحلیل جامعی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ، تهدیدات دشمنان، اوضاع منطقه و جهان.
از بین رفتن وابستگی و جایگزینی استقلال همه جانبه، از بین رفتن اختناق نفس گیر و حاکمیت فضای آزادی، رهایی از تحقیرشدگی تاریخی و بدست آوردن عزت ملی، از بین رفتن ضعف نفس و خودکم بینی و حاکم شدن روحیه اعتماد به نفس . یکی دیگر از دستاوردهای انقلاب، تبدیل شدن ملت ایران، از ملتی منزوی و بی نقش در مسایل سیاسی و کشور، به ملتی آگاه و دارای تحلیل سیاسی و تاثیر گذار در مسایل کشور است. امروز شعارهای انقلاب همان شعارهای روزهای اول انقلاب و این نشان دهنده سلامت انقلاب است. شعارهای انقلاب همچون علامت اشاره به سمت اهداف انقلاب هستند و هنگامی که شعارها تغییر نکرده باشند، این، به معنای منحرف نشدن مسئولان و مردم از صراط مستقیم انقلاب اسلامی است. ما ضمن تقویت نقاط قوت، نباید نقاط ضعف را پنهان کنیم بلکه باید با برطرف کردن ضعف ها، از نهادینه شدن آنها جلوگیری کنیم.
در حرکت 33 ساله انقلاب اسلامی، افت و خیز بوده اما حرکت به سمت اهداف اصلی، هیچگاه متوقف نشده و همواره ادامه داشته است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، قدرتهای جهانی همواره تلاش داشتند تا با مانع تراشی های فراوان همچون تحمیل جنگ هشت سال ، انجام اقدامات تروریستی، و تحریم ها، حرکت ملت ایران را متوقف کنند و انقلاب اسلامی را به زانو در آورند و ملت را پشیمان کنند اما، با وجود همه این چالش ها، نظام اسلامی راه خود را با قوت ادامه داده و بر آنها غلبه کرده است. پیشرفتهای علمی و فناوری، یکی دیگر از نقاط قوت بسیار مهم است زیرا علم زمینه ساز اقتدار و پایه پیشرفت همه جانبه کشور است.
پیشرفتهای علمی 33 ساله کشور حیرت آور : این پیشرفتهای علمی در عرصه های مختلف بوده اما برخی از آنها همچون فناوری هسته ای بیشتر معروف شده است. پیشرفت های علمی شگفت آور در بخش های هوا- فضا، پزشکی، رادیو داروها، زیست فناوری، نانو فناوری، سلول های بنیادی و شبیه سازی، داروهای ضد سرطان، ساخت ابر رایانه ها، و انرژی های نو، معتبرترین مراکز علمی دنیا، این پیشرفتها را تایید کرده اند و بر اساس گزارش سال 2011 میلادی یکی از این مراکز معتبر علمی، رشد علمی ایران سریعترین رشد علمی در دنیا بوده است. بر اساس همین گزارش، رتبه علمی ایران در منطقه، رتبه اول و در دنیا، هفدهم است. بر اساس سند چشم انداز ما باید در سال 1404، به رتبه اول علمی منطقه دست پیدا می کردیم اما اکنون، سالها زودتر از پیش بینیها به این رتبه رسیده ایم. پیشرفت های کشور در ایجاد زیر ساخت های فنی و مهندسی صنعتی، راهها و ارتباطات، مخابرات و صنعت را از دیگر نقاط قوت نظام اسلامی برشمردند وبا وجود این پیشرفتهای عظیم، اما گزارش های خوب و روشنی از این پیشرفتها به مردم داده نمی شود که جای تأسف دارد.
هوشیاری در مقابل دشمن و فریب نخوردن در مقابل لبخند و وعده های دروغ : اوایل برخی ها لبخند دشمن را باور می کردند اما بتدریج پشت صحنه این وعده ها را فهمیدند و متوجه شدند که دشمن چه راحت دروغ می گوید و چگونه بدون واهمه و دغدغه عهد شکنی میکند و بدون احساس خجالت زیرحرف و قولش می زند.رهبر انقلاب اسلامی با استناد به وجود نمونه های متعدد ی که ماهیت حقیقی لبخندهای فریبنده و حرفهای دروغ دشمن را اثبات می کند، به سخنان و نامه اخیر رییس جمهور امریکا، جواب جمهوری اسلامی به این نامه وعکس العمل و اقدام بعدی آمریکا اشاره کردند و افزودند: روزی که لازم شد واین نامه ها در اختیار افکار عمومی ملتها قرار گرفت همه می فهمند وعده ها و حرفهای امریکا چقدر ارزش دارد و آنها چگونه برخلاف حرفهایشان عمل میکنند.
سرنگونی 4 طاغوت منطقه از دهه فجر سال گذشته تا کنون : در رویداد بسیار مهم دیگری مردم مصر و تونس در انتخابات به گروههای اسلامی رای دادند این مسئله اثبات کرد همه تلاشهای تبلیغات سیاسی امریکا و صهیونیستها برای ایجاد اسلام هراسی در ملتها و ایجاد وحشت در افکار عمومی مردم از حکومت اسلامی نقش برآب شده و ملتها طرفدار اسلامند. ضعف و انزوای روز افزون رژیم صهیونیستی و افزایش نشاط و امید فلسطینی ها را از برکات بسیار مهم قیام ملتهای منطقه برشمرد و غده حقیقتاً سرطانی اسرائیل باید درمنطقه از بین برود و این مسئله بدون تردید روی خواهد داد. مظلومیت مردم بحرین: دستگاههای رسانه ای مستکبران، با سکوت کامل، این ملت مظلوم را مورد بایکوت قرار داده است اما این کارها اثری نخواهد داشت و ملت بحرین هم به توفیق الهی پیروز خواهد شد . ادعای حکام جزیره بحرین در باره دخالت جمهوری اسلامی ایران در اوضاع بحرین این حرف کاملا دروغ است چرا که اگر ما دخالت می کردیم اوضاع بحرین جوردیگری می شد . ما هر جا دخالت کنیم صریحا می گوییم همچنانکه به علت ضدیت با غده سرطانی رژیم صهیونیستی در دو جنگ پیرزومند 33 روزه و 22 روزه دخالت کردیم و از این پس نیز هرجا هر ملتی یا گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه و مقابله کند ما به او کمک می کنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این مسئله نداریم.
امریکا در خاورمیانه - فلسطین و مسئله عراق شکست خورده و دولت مردمی و ملت عراق نگذاشتند امریکاییها برغم خواست و تلاش فروانشان ، در عراق بمانند. البته امریکایی ها هنوز در عراق دخالتهای نفتی و امنیتی دارند که ملت و دولت عراق در آینده حتما برای آن هم فکری خواهند کرد. خودداری اوباما در سخنرانی اخیر در کنگره این کشور از اشاره به تظاهرات 4 ماهه مردم در شهرهای مختلف را یکی دیگر از نشانه های ضعف دولت امریکا برشمرد و رئیس جمهور امریکا برای پنهان کردن این ضعفها حتی اشاره به 4 ماه تظاهرات مخالفت آمیز ملت امریکا و سرکوب شدید پلیس نکرد. اگر روزی ملتهای اروپایی دریابند که علت اصلی مشکلات آنها، تبعیت دولتهایشان از امریکا و شبکه جهانی صهیونیزم است نهضت اجتماعی عظیمی براه خواهد افتاد که در پرتو آن دنیای جدیدی بوجود خواهد آمد. آنها می خواهند ملت ایران را بخاطر وفاداری به اسلام مجازات کنند اما واقعیت این است که تحریم از 2 جنبه به نفع نظام اسلامی و ملت تمام خواهد شد. اگرآنها ما را تحریم نظامی نمی کردند و نیروگاه بوشهر را می ساختند و درهای علم را بر روی ما نمی بستند، امروز این پیشرفتهای عجیب نظامی و علمی را نداشتیم، در غنی سازی دارای این موقعیت ممتاز نبودیم و در پزشکی و هوا فضا به این حد از موقعیت نمی رسیدیم، بنابر این تحریم از زاویه تکیه نظام و ملت به استعداد و ظرفیتهای بی پایان جوانان ایران به نفع ما بود و باعث شد این چشمه های جوشان هر روز شکوفاتر شوند. بگفته غربی ها هدف اصلی تحریم ملت ایران عقب نشینی این ملت از مواضع هسته ای است و چون این نظام و این مردم از دستاوردهای پرافتخار هسته ای خود عقب نشینی نمی کنند . آمریکایی ها بدانند و البته می دانند که جمهوری اسلامی در مقابل تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی دارد که وقتی لازم باشد انشاالله اعمال خواهد شد.
*قرن اسلام و عصر ملت ها فرا رسیده است
اراده خداوند به بیداری ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده است و در آینده سرنوشت کل بشریت را تحت تاثیر قرار خواهد داد و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رم و آتن با الهام از میدان تحریر به خیابانها نیامدند. اساسی ترین بحثهای جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهایی فرا گرفته است و همه جا شعار الله اکبر به گوش میرسد ملتهای عرب دیکتاتورهای خود را نمیخواهند سیطره کفار و طاغوتیان را تاب نمیآوردند. از فقر و عقب ماندگی و تحقیر به سطوح آمدهاند. سکولاریسم را در سایه سوسیالیسم و لیبرالیسم و ناسیونالیسم قومی آزمودهاند و همگی را در بن بست یافتهاند و البته ملتهای عرب به دنبال افراطی گری خشونت مذهبی و بازگشت به عقب و تعصبات فرقهای و قشری گری با برچسب اسلام گرای نیز نیستند. انتخابات تونس و مصر و شعارهای رویکردهای مردم یمن و بحرین و سایر سرزمینهای عربی علامتی که همه مسلمان معاصر بدون افراط خشک سرانه و تفریط غرب گرایانه باشند و با شعار الله اکبر میخواهند مسلمانه با ترکیب معنویت و عدالات و عقلانیت و با روش مردم سالاری دینی از پس تحقیر و استبداد و عقب ماندگی و استعمار و فساد و فقر و تبعیض صد ساله رهایی یابند و این درستترین راه است.
رژیم های عربی در معرض خشم مردمشان قرار گرفتهاند چه خصوصیاتی داشته اند ؟ این دین ستیزی سرسپردگی و دست نشاندگی غرب همکاری با صهیونیستها و خیانت به فلسطین دیکتاتوریهای خانوادگی و وراثتی فقر مردم و عقب ماندگی کشور در کنار ثروتهای انبوه خانوادههای حاکم تبعیض و بی عدالتی و فقدان آزادی قانونی و پاسخگویی قانونی از خصوصیتهای مشترک آنها بوده است. حتی تظاهر به اسلام و جمهوری در برخی از موارد نتوانست مردم را فریب دهد اینها واضح ترین علائم برای شناخت ماهیتهای خیزشهای ملتهای عرب است. اعم از آنها که پیروزیهای بزرگی به دست آوردهاند یا آن که انشا الله به دست خواهند آورد. هر ادعای دیگری در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار الله اکبر صورت گرفته نادیده گرفته واقعیت در جهت بهره برداریهای دیگر و تحمیلها و تحریفها و انحرافات بعدی است.
*ایران به دلیل حمایت از فلسطین و لبنان و عراق متهم به تروریسم می شود
گفتوگوهای بسیاری میان ما و شما برادران در پیش خواهد بود انشاءالله. در رسانههای سرمایهداری و صهیونیسم جهانی، ایران متهم به تروریسم میشود. تنها به آن علت که حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطین و لبنان و عراق تنها بگذارد و اشغالگران را به رسمیت بشناسد حال آنکه ما خود بزرگترین قربانی تروریسم در جهان هستیم و این ترورها همچنان ادامه دارد. اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برادران مظلوم افغانی و بوسنیایی و لبنانی و عراقی و فلسطینی خود را همچون سایر حکومتهای به ظاهر مسلمان تنها میگذاشت و اگر همچون بیشتر رژیمهای عربی که به فلسطین خیانت میکردند و ما هم ساکت میماندیم و از پشت خنجر میزدیم و هرگز ما را پشتیبان تروریسم معرفی نمیکردند.ما به آزادی قدس شریف و تمامی سرزمینهای فلسطین میاندیشیم. این است آن جرم بزرگ ملت ایران و جمهوری اسلامی. ایران اسلامی را به پیگیری بمب اتم معرفی و سپس تحریم و تهدید و ترور میکنند آنها میخواهند رابطه ما و شما را قطع و پرهزینه کنند. ملت ایران همچون ملت مصر،تونس، لیبی و بحرین مفتخر به شعائر وحدت و تقریب مذاهب و آزادی عزت برادران مسلمان از شرق آسیا تا عمق آفریقا و اروپا بوده است. آنان میخواهند رابطه ما و شما را قطع کنند. ملت ایران همچون ملت تونس، مصر ، لیبی و یمن مفتخر به حب اهل بیت و رسول الله (ص) است ما اهانت هر مسلمان به مقدسات سایر مذاهب را حرام میدانیم و معتقدیم مسلمانان از شافعی، جعفری ، مالکی و حنبلی و زیدی همه فرقههای اسلامی باید با برادری و گفتوگوی سالم در فقه ، کلام و تصویر و تاریخ دست در دست یکدیگر به ساختن تمدن اسلامی معاصر و امت اسلامی مقتدر حضرت محمد (ص) دست در دست هم قرار دهند.
*ایران به دنبال ایرانی کردن عرب ها یا شیعی کردن سایر مسلمانان نیست
ایران به دنبال ایرانی کردن عربها و یا شیعی کردن سایر مسلمین نیست ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و احیای امت اسلامی است و برای انقلاب اسلامی کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهای حماس و جهاد مجاهدان شیعی حزبالله به یک اندازه واجب شرعی است و احساس تکلیف میکنیم ملت و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع اعلام میکند به قیام ملتها و نه به ترور و به وحدت اسلامی نه غلبه و تضاد مذاهب اسلامی به برادری مسلمین نه به برتری قومی و نژادی به جهاد اسلامی نه خشونت علیه بیگانگان معتقد و ملتزم است. برای سعادت همه ملتهای مسلمان دعا میکنیم و در کنار آن وظیفه سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم.
تابلوي پيچ بزرگ تاريخ را امام (ره) و خامنه ای نصب كرده اند
آمريكا و متحدانش از يكسو با فروپاشي رژيم هاي ديكتاتور و دست نشانده خود در منطقه روبرو هستند كه عقبه استراتژيك آنها بود و از سوي ديگر در بحران شديد مالي و اقتصادي گرفتارند و در همان حال جنبش وال استريت كه يك حركت مردمي فراگير و ضد سرمايه داري است مقبوليت و مشروعيت آنان را به چالش جدي كشيده است، تا آنجا كه كسينجر در اجلاس راهبردي آتلانتيك با عصبانيت مي پرسد؛ «بايد ديد چه حماقتي كرده ايم كه آمريكاي ابرقدرت 2001 را به شرايط شكننده امروز كشانده ايم»؟! آيا انقلاب هاي اسلامي در منطقه كه نشانه تكثير ايران اسلامي است و تحولات اخير جهاني كه به قول حضرت آقا ويتريني از شكست ها و ناكامي هاي آمريكاست و خيزش مردم آمريكا و اروپا عليه نظام سرمايه داري، از تغيير ساختار سياسي و فكري دنيا حكايت نمي كند؟! وي گفت؛ اين دقيقاً همان پيچ بزرگ تاريخي است كه نزديك به 2 ماه قبل رهبر معظم انقلاب از آن خبر داد و امروزه استراتژيست هاي بلندآوازه غربي با همان واژه «پيچ بزرگ تاريخ» از آن ياد مي كنند. امروزه در حالي تاريخ به پيچ بزرگ خود رسيده است كه دو قدرت اصلي در عرصه جهاني حضور مؤثر دارند. قطب اسلام به رهبري حضرت آقا و قطب استكبار به رهبري آمريكا و پرسيد؛ آيا كمترين ترديدي باقي مي گذارد كه بر سر اين پيچ بزرگ، خميني و خامنه اي ايستاده و تابلوهاي راهنماي آن را نصب مي كنند؟ دشمن اگرچه مقابله با كانون اصلي اقتدار نظام يعني حاكميت اسلام ناب و ظلم ستيز را به عنوان اصلي ترين هدف استراتژيك در دستور كار خود داشته و دارد ؛ امروزه الگوي انقلاب اسلامي در تحولات منطقه حرف اول را مي زند و نقش اصلي را بازي مي كند، بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه مخدوش كردن اين الگو براي دشمنان بيروني در اولويت است
بیداری اسلامی. صحيفه بيداري ، امام سجاد
1- از بني اميه و از هواداران حزب اموي است، «ابراهيم بن طلحه بن عبيدالله» در مدينه پس از واقعه عاشورا امام زين العابدين(ع) را مي بيند، آهنگ رويارويي با علي ابن الحسين(ع) او را به حركت درمي آورد گام ها را تندتر برمي دارد و شتاب آلود خود را به امام (ع) مي رساند كه اكنون پس از شهادت سيدالشهدا(ع) با خاندان اهل بيت عصمت و طهارت به شهر رسول خدا(ص) بازگشته است، بي وقفه و نه فقط از سر بي بصيرتي كه از روي عناد و عداوت با لحني آميخته به طعنه و سرزنش مي پرسد: «من الغالب؟» يعني پدرت حسين بن علي(ع) به كارزار كربلا رفت و نبرد پيشه كرد و كشته شد و امروز چه كسي غالب و پيروز ميدان دشت نينواست؟امام سجاد(ع) در پاسخي حكيمانه و پرمغز كه تنها در سيره ائمه اطهار عليهم السلام يافت مي شود اينچنين چراغ هدايت را براي او روشن مي سازند: «هنگامي كه وقت نماز فرا رسيد، اذان و اقامه بگو؛ تعرف الغالب؟- خواهي فهميد چه كسي غالب و پيروز حقيقي است»
2- پيش تر نيز حضرت زين العابدين(ع) در مسجد جامع دمشق براي او و همه امثال او در پهنه تاريخ روشن ساخته بود كه ترور اسلام ناب محمدي(ص) با وجود مرزبانان اسلام راستين كاري عبث و بيهوده و مصداق تخم افكندن در شوره زار است. آن روز شرابخواري چون يزيدبن معاويه و سرمست از فاجعه كربلا در مسجد جامع دمشق خطيب خود را فرمان داد تا بر بالاي منبر رود و با مدح و ثناي او و پدرش «اسلام اموي» را به اصطلاح بر صدر بنشاند اما تيرش به خطا رفت هنگامي كه علي بن الحسين(ع) پس از آن هجويات خروشيد و بر سر آن خطيب فرياد كشيد: «واي بر تو اي سخنران! خشنودي مخلوق را با خشم خالق مبادله كردي؛ و جايگاهت را در آتش برگزيدي»... امام سجاد(ع) سپس يزيد را خطاب قرار دادند و فرمودند: «اجازه بده تا بر بالاي اين چوب ها بروم و حقايقي بگويم كه هم رضاي خدا در آن باشد و هم اين نشستگان را اجر و ثوابي حاصل آيد.» يزيد نپذيرفت ولي با اصرار بي امان و پر حرارت مردم مواجه شد تا آنكه عجزآلود اعتراف مي كند: «اگر او [علي بن حسين(ع)] بالاي منبر رود آبروي من و آل ابي سفيان بر باد خواهد رفت.»... با اصرار حاضرين امام سجاد(ع) بر فراز منبر شدپس از حمد و سپاس خداوند از 6 ويژگي خاندان پيامبر و مكتب اهل بيت گفت؛ از «علم» و «حلم» و «گذشت» و «فصاحت» و «شجاعت» و «محبت» ...
از اينكه: «من فرزند مكه و منايم، من فرزند زمزم و صفايم،... من فرزند آنم كه بر براق سوار شد و در آسمان سير كرد. من فرزند كسي هستم كه شبانه از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برده شد... من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدره المنتهي رسانيد. من فرزند آنم كه نزديك شد و به قاب قوسين يا نزديك تر از آن رسيد... فرزند محمد مصطفايم... فرزند پدر سبطين علي ابن ابيطالب، من فرزند فاطمه زهرا هستم، فرزند سيده زنانم؛ من فرزند پاره تن رسول خدا هستم و...»اينجاست كه يزيد سراسيمه و پريشان خاطر در حالي كه ناتوان است تا سخنان آتشين امام سجاد(ع) را قطع نمايد به مؤذن فرمان مي دهد تا اذان بگويد و سخن علي بن حسين(ع) را قطع كند...امام سكوت نموده و چون مؤذن گفت؛ «الله اكبر» امام فرمودند؛ «بزرگ است، بزرگ؛ آنچنان كه نه به قياس درآيد و نه در حواس بگنجد و هيچ چيز بزرگتر از خداوند نيست». و چون مؤذن «اشهد ان لااله الا الله» گفت؛ امام بيان مي دارند: «همه وجودم بر اين كلام شهادت مي دهد، مو و پوست و گوشت و خون و مغز استخوانم همه بر آن گواهي مي دهند» و چون مؤذن با «اشهد ان محمداً رسول الله» ادامه داد، امام زين العابدين(ع) از بالاي منبر به يزيد رو كرده و اين چنين وي را مورد بازخواست قرار مي دهد: «اين محمد(ص) جد من است يا جد تو؟ اگر ادعا كني كه جد توست به يقين دروغ گفته اي و اگر مي گويي جد من است پس چرا عترت او را كشتي؟»... مؤذن اذان را به پايان مي برد و... و البته اين پايان خود آغازي است بر بيدارسازي افكار عمومي در زمانه اي كه حاكمان اموي بر كرسي استبداد نشسته وحكم بر فشار و خفقان مي رانند.
3 - دوره 35 ساله امامت امام سجاد(ع) مملو از تنگناها و مشكلات و شرايط دشواري است كه بعد از واقعه كربلا حادث شد. آن چنان كه خود حضرت در دعاي چهل ونهم صحيفه سجاديه وضعيت و موقعيت زمانه را ترسيم مي نمايند: «چه بسا دشمن كه شمشير عداوتش را عليه من آخته، دم تيغش را براي ضربه زدن به من برنده نموده و سر نيزه را به قصد جان من تيز ساخته است، زهرهاي جانكاهش را براي كام من در جام ريخته و مرا آماج تيرهاي خويش ساخته وچشم مراقبتش را بر من نهفته است و مصمم است كه به من گزندي برساند و تلخابه مرارت خود را به من بنوشاند.»اما علي رغم تمامي مشكلات و تنگناها، امام سجاد(ع) با زبان دعا و در قالب مناجات به نشر مسايل و موضوعات تربيتي، اجتماعي و سياسي پرداخت از همين روي؛ صحيفه سجاديه-كه تنها 54 دعا از آن حضرت در آن جمع آوري شده است - را بايد صحيفه بيداري و روشنگري براي عموم افراد جامعه در صحنه اجتماع و حتي سياست دانست. حضرت زين العابدين(ع) با ابتكار و خلاقيت اجازه نداد كه متكاثران و مترفان و جاه طلبان و قدرت طلبان اموي، اسلام اصيل و حاضر در صحنه عمل و اجتماع و سياست را به حاشيه ببرند بلكه در موقعيت هاي مختلف آنچنانكه در متن پر مغز و پر معناي ادعيه صحيفه سجاديه تجلي و انعكاس يافته است آموزه ها و احكام اسلام نبوي و علوي را ترويج و تبليغ كرد.چه زيباست و پرمعنا و داراي پيام روشن، وقتي زبان به دعا مي گشايد كه؛ «پروردگارا! ما را توفيق ده تا از سنت پيامبر(ص) پيروي كنيم و بدعت ها را نپذيريم، ما را توفيق ده تا امر به معروف و نهي از منكر كنيم.
ما را توفيق ده تا باطل را ناچيز بشماريم و خوار سازيم و حق را ياري كنيم و بزرگ داريم.» (دعاي ششم صحيفه)سراسر صحيفه سجاديه برگرفته از اين تعاليم اجتماعي و سياسي و تربيتي است كه به شيوايي و با شكيبايي در زبان دعا و مناجات بيان شده است.همچنين اين نكته را بايد به موارد قبلي علاوه كرد كه يكي از روش هاي امام سجاد(ع) در مقابله با حكومت جائر و نامشروع اموي، زنده نگه داشتن ياد و خاطره حادثه عظيم كربلاست. امام(ع) در جامعه آن روز در فرصت هاي مناسب به تبيين عاشورا و مقوله شهادت مي پردازد. ياد شهيدان برملاكننده خط انحراف از مسير و بستر اسلام اصيل و ناب است. امام(ع) حتي در دعاي خود كه پيامي عميق براي مردم دارد اين نغمه سرخ را سر مي دهند كه؛ «خداوند را سپاس؛ آنگونه سپاسي كه بدان در زمره نيكبختان و اولياي خدا درآييم و در رده و رتبت شهيدان قرار گيريم؛ همانها كه با شمشيرهاي دشمنان خدا كشته شدند».(دعاي يكم)4-پاسداري و مرزباني شجاعانه و فداكارانه و مدبرانه امام سجاد(ع) و اهل بيت عصمت و طهارت از «اسلام ناب» بنابر اقتضائات هر دوره و عصر به بار نشست و زمانه چرخيد و چرخيد تا به عصر امام روح الله رسيد. انقلاب اسلامي با اتكاء به گفتمان اسلام ناب نبوي و علوي و خط سرخ حسيني در دوره معاصر، لرزه اي سهمگين و ضربه شستي سنگين به امپراتوري بي ديني و مخالفان اسلام ناب زد.
پيام انقلاب اسلامي كه ترجماني از اسلام ناب محمدي(ص) است آنچنان پرشتاب و گسترده بود كه اكنون مراكز مطالعاتي و پژوهشي غرب «اسلام سياسي» را بزرگ ترين چالش و مانع قدرت هاي غربي و مكتب ليبرال دموكراسي مي دانند. اسلامي كه امام خميني در روزگار معاصر به صحنه آورد و هرچند غرب و شرق دنيا كوشيدند آن را حذف نمايند اما طرفي نبستند. درگيري ماهوي و ماهيتي انقلاب اسلامي با مكتب هاي ليبراليسم و كمونيسم كار را بدانجا كشاند تا جبهه كفر و نظام سلطه از همه گزينه هاي نظامي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي بهره ببرد و تمام توان خود را به كارزار رويارويي بياورد اما اتفاقي كه افتاده و به قدري آشكار مي نمايد كه غيرقابل انكار است اين واقعيت و حقيقت است كه امروز جمهوري اسلامي پيشاهنگ و پيشقراول نهضت بيداري اسلامي است. نهضتي كه شاخصه برجسته و اصلي آن بر نفرت از سياست هاي آمريكايي و صهيونيستي مبتني شده است.5- و بالاخره بايد گفت؛ امروز آگاهي ملت ها در بستر بيداري اسلامي مرهون انقلاب اسلامي است كه خود مديون و متاثر از پاسداري و مرزباني مكتب اهل بيت عصمت و طهارت از اسلام ناب است. اكنون تحولات منطقه و موج مواج بيداري اسلامي گوياي آن است كه بار ديگر اسلام ناب و ضد امپرياليستي كه حكومت حاكمان مرتجع و دست نشانده و سرسپرده را نيز نامشروع مي داند در قامت قيام ها و انقلاب ها سر بلند كرده و قد كشيده است. الگو سازي از انقلاب اسلامي در منطقه هم اکنون و با فروپاشي سلطه غرب بر منطقه خاورميانه بسياري از ملت هاي منطقه درصدد دستيابي به نظام هاي سياسي و رفتارهاي سياسي مستقلانه هستند. بدون شک يکي از الگو هاي پيش روي ملتهاي منطقه نيز جمهوري اسلامي ايران است که طي سه دهه گذشته توانسته است با وجود تمامي موانع و سختي ها به پيشرفت هاي چشمگير سياسي، علمي و اقتصادي دست پيدا کند .
1- اگر سي و سه سال پيش نظام سلطه ناتوان از آن بود كه پديده اي به نام «انقلاب اسلامي» را در ايران پيش بيني نمايد اين ضعف تحليل تحولات تا سال گذشته نيز ادامه پيدا كرد و مجموعه انقلاب هاي منطقه اي بيرون از ارزيابي هاي اطلاعاتي، امنيتي و سياسي جبهه استكبار بروز و ظهور يافت. آنچه امروز براي آمريكايي ها، صهيونيست ها و چند كشور اروپايي دنباله روي آمريكا بسيار آزاردهنده است و تا قبل از تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا در مخيله نظام سلطه خطور نكرده بود منطقه اي شدن الگوي انقلاب اسلامي است. الگويي كه باعث شده تا آنها با «دهه فجر منطقه اي» روبرو بشوند و نتوانند به صحنه عمل آمدن گفتمان انقلاب اسلامي را در قامت يك الگوي حيات بخش انكار نمايند. «قدرت انكار» اتفاقات و تحولات از سوي قدرت هاي بزرگ همواره عاملي بوده است تا اوضاع و احوال و شرايط را به نفع خودشان مصادره كنند ولي اكنون تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به مرحله اي رسيده كه غيرقابل انكار است. آيا مي توان انكار كرد كه امسال به موازات سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ملت مصر نيز پيروزي انقلاب اسلامي كشورشان را جشن مي گيرند؟ مي توان انكار كرد كه طاغوت مصر به طاغوت پهلوي پيوسته است؟!
هر چند در ابتداي خيزش و خروش ملت هاي مسلمان، آمريكايي ها با تمام ظرفيت ديپلماسي، سياسي و رسانه اي خود تلاش كردند ماهيت و هويت تحولات منطقه را وارونه نمايند و در قالب جنبش دموكراتيك از نوع ليبرال دموكراسي بزك كرده و جا بيندازند ولي اكنون در نخستين سالگرد بهار بيداري اسلامي نمي توانند انكار كنند كه 4 ديكتاتور سرسپرده به غرب سقوط كرده اند و امروز در تونس، مصر، ليبي و يمن اكثريت مردم خواستار شريعت اسلامي در مصادر حكومت هستند. اكنون نه تنها آمريكايي ها و صهيونيست ها قدرت انكار تحولات منطقه در بستر بيداري اسلامي ملت ها را ندارند بلكه منابع رسانه اي غربي و صهيونيستي اعتراف مي كنند بايد فراتر از «سطح» اين تحولات به «عمق» آن پي برد. اينجاست كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص تحولات منطقه خاورميانه را ناشي از «بهمن اسلامي خاورميانه» ارزيابي مي كند و در همين راستا «جروزالم پست» ديگر روزنامه صهيونيستي اعتراف مي كند موج بيداري اسلامي خاورميانه، آينده اسرائيل را به خطر انداخته است.
2- ضعف تحليل تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا طي يكسال گذشته موقعي آشكارتر شد كه در ادامه اين تحولات در سطح منطقه، قيام هاي اعتراضي فراگير و گسترده به خاك اروپا و آمريكا رسيد. آنچه كه نظام سلطه و جبهه استكبار را با استيصال و سردرگمي روبرو ساخت ارتباط قيام هاي اعتراضي در اروپا و آمريكا با خيزش و خروش ملت هاي مسلمان بود. به تعبير ديگر؛ ضعف فزاينده در تحليل اتفاقات منطقه اي تا جايي ادامه يافت كه در 5ماه گذشته جنبش تسخير وال استريت شكل گرفت و هر روز پرقدرت تر از روز قبل با دامنه اي گسترده تر به صحنه آمده و در پهنه 82 كشور و بيش از 1200 شهر اعتراضات عليه نظام سرمايه داري رخ نمايانده است. نكته در اين ميان اين است كه جوانان و معترضان در نيويورك، واشنگتن، لندن، مادريد و... با صراحت و بدون لكنت زبان فرياد برآورده اند كه با الهام از ميدان التحرير به خيابان ها آمده اند و در همين خط، جوانان مسلمان مصري در ميدان التحرير به تأسي و با الهام از انقلاب اسلامي ايران و نفي دو قطبي سرمايه داري و كمونيسم شعار سر مي دهند: «لاغربيه، لاشرقيه؛ اسلاميه اسلاميه»
3- مقامات ارشد آمريكايي در تحليل تحولات منطقه و در ادامه تحليل تحولات جنبش ضد وال استريت فاقد يك راهبرد مشخص بوده اند و اكنون با نزديك شدن انتخابات رياست جمهوري در ايالات متحده اين فقر تحليل بيشتر به چشم مي آيد. البته اوباما در چند سخنراني اخير خودش پيرامون آنچه در منطقه مي گذرد و درباره اتفاقاتي كه در اثر جنبش تسخير وال استريت با آن روبرو هست يك راهبرد مشخص را پيش گرفت و آن عبور از پرداختن به مسائل منطقه اي خاورميانه و اعتراضات دامنه دار جنبش ضد وال استريت است. خب، شايد خيلي نتوان به رئيس جمهور آمريكا آنهم در آستانه يك انتخابات نفسگير در سال 2012 خرده گرفت. وضعيت اوباما در ميدان اين مبارزه انتخاباتي وخيم تر از آن است كه بخواهد راهبرد آمريكا را در قبال تحولات منطقه و اتفاقات جنبش تسخير وال استريت تشريح كند.
شايد آنچه امروز براي اوباما بيش از هر چيزي مهم تر باشد رتوش سيماي اقتصادي آمريكاست. دولت اوباما به آب و آتش مي زند تا به گونه اي اوضاع اقتصادي را براي افكار عمومي مناسب جلوه دهد و البته اين در شرايطي است كه از واپسين روزهاي سال 2008 كه اوباما قدرت را با شعار بهبود وضعيت اقتصادي به دست گرفت اوضاع به مراتب بدتر شده و هيچ افق روشني در فضاي تاريك اقتصاد آمريكا ديده نمي شود. بنابر گزارش هاي منتشره، افزايش بدهي ملي از 10 تريليون دلار به بيش از 15 تريليون دلار، افزايش نرخ بيكاري از 6/7 به 5/8 درصد و افزايش متوسط هزينه هاي بيمه از 13 هزار به 15 هزار دلار تنها بخشي از كارنامه اقتصادي اوباما است. از سوي ديگر؛ نظرسنجي هاي انجام شده بوسيله مؤسساتي چون «پيو» و «گالوپ» نشان مي دهد اكثريت مردم آمريكا شكاف طبقاتي را در وضعيت كنوني كشورشان بسيار عميق و رو به گسترش مي دانند. بدون ترديد اين شكاف طبقاتي ضريب ناامني را در حوزه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و سياسي در پي داشته و حتي پي آمدهاي غيرقابل پيش بيني به دنبال داشته است.
دشمنان از کلمه «بیداری اسلامی» میترسند/ کشورهای انقلابی باید نظام سازی کنند و سعی میکنند این کلمه به کار نرود، فرمودند: آنها از اسلامی که در توده مردم امتداد عملی دارد در هراس هستند.
بیداری اسلامی و رسوخ این بیداری در امت اسلامی، حادثه بزرگی است که امروز دنیا با آن مواجه و در برخی کشورها نیز منجر به انقلاب و تغییر رژیم های فاسد شده است. آنها تلاش بسیاری می کنند تا عنوان «بیداری اسلامی» برای حرکت عظیم کنونی در منطقه بکار نرود زیرا دشمنان از بروز اسلام حقیقی و واقعی به شدت وحشت دارند. آنها از اسلامِ برده دلار، اسلامِ غرق در فساد و اشرافی گری و اسلامی که در توده مردم امتداد ندارد، نگران نیستند ولی از اسلام عمل و اقدام، اسلام توده مردم، اسلام توکل بر خدا و اسلام حُسن ظن به وعده الهی به لرزه می افتند. ما معتقدیم حرکت عظیم کنونی یک بیداری حقیقی اسلامی و دارای امتداد است که به این آسانی ها هم منحرف نخواهد شد.
شعارهای اسلامی مردم در انقلابهای منطقه و نقش معتقدان به اسلام در شکل گیری اجتماعات گسترده و ساقط کردن رژیم های فاسد، همه مؤید این است که این حرکت، اسلامی است. امروز اگر در بیشتر مناطق دنیای اسلام، یک انتخابات آزاد و خوب برگزار شود و رهبران و سیاسیون اسلامی نیز در وسط میدان باشند، مردم به اسلام گراها رأی خواهند داد. در کنار آسیب شناسی باید هدفهای این انقلابها نیز تبیین شوند زیرا اگر هدفها مشخص نباشند، سردرگمی بوجود خواهد آمد. این موضوع باید با صراحت اعلام شود زیرا هرگونه تصوری مبنی بر اینکه استکبار جهانی به سردمداری امریکا ممکن است با حرکتهای اسلامی کنار بیاید، خطا است. هرجا که اسلام و اسلام گراها باشند، امریکا با همه وجود تلاش خواهد کرد تا آنها را از بین ببرد و البته در ظاهر هم لبخند خواهد زد.
هراس دشمن از بيداري اسلامي
يکي از بي نقص ترين رهيافت هاي تحليل گفتمان تحولات خاورميانه و شمال آفريقا در چند سال اخير که متاثر از يک نگاه درونزا و تفهمي مي باشد، رهيافت " بيداري اسلامي" است. اصطلاح بيداري اسلامي مفهومي پربسامد براي تحليل گفتمان حاکم بر فعل و انفعالات کشورهاي خاورميانه است به نحوي که به اذعان اغلب ناظران بي طرف که به دنبال مصادره به مطلوب اين تحولات و يا سوزنباني آنها نيستند و ملت هاي مسلمان خاورميانه را مي شناسند يا حداقل چند سالي با آنها زندگي کرده اند به راحتي با اين اصطلاح ارتباط برقرار مي کنند و تجانس آن را با اعتراضات و مطالبات مردمي در مصر، تونس، ليبي، يمن، عربستان، بحرين، اردن و ... در مقايسه با آلترناتيوهاي گفتماني نظير" بهار عربي"، "بيداري انساني" و ... درک مي کنند. "بيداري اسلامي" اصطلاحي است که گستره اي وسيع از مباحث سياسي، اجتماعي و فرهنگي مرتبط با جنبشهاي اسلامي ، ارتباط دولتهاي مدرن و اسلام ، فرايند رو به رشد اسلام گرايي در جهان، اشاعه اسلام سياسي در کشورهاي مسلمان ، نحوه تعامل اصولگرايان مسلمان با جهان پيرامون و دومينوي تحولات سونامي واري که منطقه خاورميانه و شمال آفريقا را به لرزه درآورده است را در بر مي گيرد. اين اصطلاح در فضاي بين المللي فعلي حوزه وسيع تري از مفاهيم مثل عدالتخواهي، تجديد نظر طلبي در ساختار ظالمانه حاکم بين المللي، زيست سياسي، اقتصادي و فرهنگي مستقل و غير متعهد بر اساس نقشه راه اسلامي، اعتماد به نسخه راهگشاي اسلام در اداره جوامع در هزاره سوم و... را شامل مي شود.
پس از جنگ جهاني اول و شکست امپراتوري عثماني دول انگليس و فرانسه رياکارانه کوشيدند با قرار داد سايکس-پيکو در 1916و تجزيه عثماني تحت عنوان استقلال خواهي دولت ملت هاي مسلمان هويت هاي جديدي را در منطقه خاورميانه به وجود آورند. هويت هاي ناسيوناليستي، سوسياليستي، پان عربي، لائيک و ... بخشي از شناسنامه هايي است که غربي ها براي کشورهاي خاورميانه دست و پا کردند اما به موازات اين حرکت همواره کوشيدند بر هويت اصيل اسلامي اين کشورها سرپوش بگذارند و نهضت بيداري اسلامي را به انحاي مختلف سرکوب کنند.
اين هويت هاي جديد هيچ گاه منجر نشد که ملت هاي مسلمان احساس کنند که از استقلال واقعي برخوردارند و حاکمان ديکتاتور منطقه هم يا دست نشانده بودند و يا دنبال رو سياست هاي استکباري. در کشورهاي مسلمان با اضمحلال امپراتوري عثماني در جنگ جهاني اول و پيدايش دولتهاي ملي در دارالاسلام در واکنش به نفوذ استعمار در کشورهاي مسلمان ، همچنين با طرح مباحث جديد اصولگرايانه که در تمناي بازگشت به الگوي حکومت اسلامي در عصر رسول الله مطرح شد خيزشها و جنبشهاي اسلام گرا در سراسر سرزمين مسلمانان با شداد و غلاظ متفاوت پديدار شدند . بخش قابل توجهي از اين جنبشهاي استقلال طلب كه در واكنش به فرايند استعمار شكل گرفته بودند از كشورهاي سنينشين برخاستند كه ميتوان به جنبش اخوانالمسلمين مصر توسط حسن البناء در سال 1928، جنبش اسلامي سوريه (شاخه اخوانالمسلمين) توسط مصطفي سباعي از شاگردان و دوستان حسن البناء در سال 1944، جمعيت الشباب الاسلامي مراكش در سال 1971، گروههاي القيام و الدعوه در الجزاير در دهه 70 و همچنين جبهه نجات اسلامي كه در سال 1989 تاسيس شد و در همه نقاط الجزاير شعبه داشت، جنبش اخوان جديد عربستان در دهه 70 و... اشاره كرد.
اگرچه اغلب اقدام جمعي اين جنبشها در برابر دولتهاي بومي تحت حمايت دول استعماري نمود عيني مييافت اما در موارد بسياري نيز به مواجهه مستقيم و حتي مقاومت مسلحانه در برابر سلطه نيروهاي خارجي غيرمسلمان منجر ميشد كه ميتوان به برخي نمونههاي آن اشاره كرد از جمله قيام مهدي سوداني و اعلام جهاد عليه انگلستان در اواخر قرن نوزدهم، اعلام جهاد جنبش سنوسيه در شمال آفريقا عليه متفقين و نيروهاي ايتاليا در اوايل قرن بيستم، مبارزات مسلحانه اخوانالمسلمين مصر عليه نيروهاي انگليسي در منطقه كانال سوئز در اوايل سال 1952 و... با پيروزي انقلاب اسلامي و تشديد بيداري اسلامي بين ملتهاي مسلمان، استقلال خواهي ضمن فاصله گرفتن از رويکردهاي ناسيوناليستي و بلوغ سياسي جوامع مسلمان ، افزايش ارتباطات بين فرهنگي در عصر ارتباطات گفتمان بيداري اسلامي جنبه بين المللي يافت و امروز گستره وسيعي از ادبيات مبارزه با ظلم را در اقصي نقاط دنيا شامل مي شود. در سالهاي آغازين هزاره سوم جهان شاهد خيزش يک حرکت اصيل اسلامي در منطقه خاورميانه است که به تعبير آيت الله خامنه اي يک "زلزله واقعي" در منطقه و نشان دهنده" بيداري اسلامي" است. بيداري اسلامي اصطلاحي است که توسط مقام معظم رهبري براي تحولات خاورميانه به کار رفت و اين برداشت اولا ناشي از جنس اسلامي تجمعات، مطالبات و شعارهاي مردم و در درجه دوم متاثر از دولت هاي اسلام گرايي است که بر اثر اين فعل و انفعالات در خاورميانه پس از ديکتاتورها يکي پس از ديگري روي کار مي آيند.
امروز در پروژه استعمار فرانو، تضاد و تقابل غرب با جهان اسلام به نقطه اوج خود رسيده است لذا ديگر بحث لزوم جنبشهاي اسلامي متجزي در كشورهاي مختلف مسلمان همچون قرن بيستم مطرح نيست بلكه آنچه در حال حاضر براي جهان اسلام اهميت دارد موضوع همگرايي جنبشهاي اسلامي در برابر استعمار نوين غربي است. مفهوم «بيداري اسلامي» كه با انقلاب اسلامي در ايران كليد خورد و باگذشت زمان در حال اوجگيري است فاقد تمايلات ناسيوناليستي است. موتور محرك بيداري اسلامي، اسلامخواهي در پرتو تشكيل امت اسلامي است.
ملت هاي مسلمان در بيداري اسلامي قيام نمي کنند که رفاه نسبي، يا نان و کرامت به دست آورند. اگر چه مي دانند در صورت تحقق آرمانهاي اصيل آنها بالطبع رفاه و افزايش کيفيت زندگي مادي و معنوي نيز تحصيل مي شود. مردم براي يک رسالت جهاني و الهي قيام مي کنند. به همين دليل است که امروز در بيداري اسلامي ملت ها غيريت خود را ابرقدرت ها، آمريکا و اسرائيل تعريف کرده اند. فلش بيداري اسلامي مقابله با استکبار جهاني و جبهه باطل آمريکا و رژيم صهيونيستي است. امروز به تعبير حضرت آيت الله خامنه اي، جمهوري اسلامي ايران پرچمدار بيداري، اتحاد و عزت ملتهاي مسلمان است. ملل مختلف در قاره هاي آسيا، آفريقا، آمريکا وحتي اروپا،چشم به ايران دوخته اند و پيام عدالتخواه انقلاب اسلامي را درک مي کنند. گفتمان انقلاب نويد دهنده در هم شکستن نظامات ناعادلانه جهاني است. تشعشعات الهي گفتمان انقلاب اسلامي در کشورهاي مسلمان و غير مسلمان بنيان سست استکبار را به لرزه درآورده است.
از بيداري اسلامي تا انقلاب مهدي(عج)
«من اميدوارم كه همه ملت هاي اسلام كه به واسطه تبليغاتي كه فعاليت هايي كه از اجانب شد و اين ها را از هم متفرق كردند و مقابل هم قرار دادند، بيدار بشوند و همه با هم بشوند يك دولت بزرگ اسلامي. يك دولت زير پرچم «لااله الاالله» تشكيل بدهند و اين دولت بر همه دنيا غلبه بكند.» آن چه در بالا آمد سخن صريح و قابل تأمل حضرت امام(ره) پيرامون اهميت و ضرورت وحدت كلمه مسلمين است. «گزاف نيست كه بگوييم مكتب امام(ره) بيشترين نقش و تأثيرگذاري را در حركت عظيم ملت ما داشته است. ديدگاه هاي حضرت امام(ره) مي تواند پيش روي هر ملت آزاده اي باشد كه مي خواهد زنجير استكبار را پاره كند. هر نگاه منصفي، هر فكر سليمي و هر تحليل گر بي حب و بغضي وقتي دامنه بيداري اسلامي را در كشورهاي مختلف مي بيند بر اين نكته صحه مي گذارد كه اين جريان از انقلاب اسلامي و از انديشه هاي امام(ره) نشأت گرفته است. كما اين كه اين تفكر و جريان توانست در ايران سي وچهار سال پيش در برابر ژاندارم منطقه رژيم وابسته پهلوي، پيروز ميدان باشد. تفكر امام(ره) چون برگرفته از تعاليم ديني بود توانست ناممكن ها را محقق كند. اگر اين انديشه به شكل زلال و ناب خود فراگير شود، چه بسا كشورهاي غيرمسلمان آزاديخواه نيز دچار تحولات عظيمي شوند. سقوط استكبار هدف غايي اين جريان است، يعني همان هدفي كه محقق شدنش را قرآن وعده داده است. يك مرد الهي همچون امام عزيز نيز بارها در سخنراني هايشان به غلبه مستضعفين جهان بر مستكبرين تأكيد داشتند.» اين تحليل گر مسائل سياسي ادامه مي دهد: «شدت پيروزي هاي برخاسته از مكتب امام(ره) در حركت بيداري اسلامي منطقه خاورميانه به حدي است كه حتي عقل مادي تحليل گر نيز مي تواند به خوبي لمسش كند. اگرچه ممكن است اين جريان در طول برهه هاي زماني مختلف كندي و شتاب داشته باشد، ولي يك جريان پايدار و مستمر خواهد بود كه تا فراگير شدن در جهان و انقلاب مهدي(عج) تداوم خواهد داشت.»
لزوم وحدت و همبستگي جهاني مسلمين
«بايد مسلمين بيدار بشوند. امروز روزي نيست كه مسلمان ها هر كدام يك گوشه اي تنهايي زندگي كنند و خودشان بين خودشان در هر كشوري يك زندگي خاص داشته باشند، نمي شود اين معنا. در يك همچو زماني كه سياست هاي ابرقدرت ها بلعيدن همه جاست، مسلمين بايد بيدار بشوند، ملت ها و دولت ها بايد بيدار بشوند. همه تحت لواي اسلام و تحت سيطره قرآن باشند. الحمدلله مسلمين هم عده شان قريب به يك ميليارد هست و هم ممالكشان يك ممالكي است غني، ثروتمند و هم افرادشان افراد لايق.» با دقت در سخنان و رهنمودهاي امام(ره)، مي توان دريافت كه سرزمين هاي اسلامي، منابع و امكانات لازم براي رشد و سعادت همگاني را برخوردار هستند. زينب صادق زاده كارشناس تاريخ اسلام و تحليل گر مسائل سياسي توضيح مي دهد: «اولين مسئله اي كه در بيداري اسلامي مطرح است، لزوم وحدت و همبستگي جهاني تمامي مسلمين است تا زمينه هاي پيگيري اهداف و آرمان هاي متعالي اسلام فراهم گردد. پيامبر اكرم(ص) بعد از گسترش اسلام در سرزمين عربستان با ارسال نامه هايي براي پادشاهان كشورهاي ديگر، سعي در جهاني نمودن اسلام و ايجاد حكومت جهاني داشتند تا زمينه هاي علمي و به اجرا گذاشتن احكام و اصول اسلام و سعادت تمامي مردم جهان فراهم شود. بسياري از اصول و قوانين اسلام از جمله برابري و برادري تمامي افراد و مسلمانان با يكديگر و رفع تبعيض نژادي نشانگر جهاني بودن آئين اسلام است.
راز بزرگ در اعتلاي امروزين اسلام و بيداري عمومي مسلمين
راز بزرگ در اعتلاي امروزين اسلام و بيداري عمومي مسلمين، اين بود که در کانون اين حرکت - يعني ايران اسلامي - مولود مبارک انقلاب بار ديگر از شجره ي طيبه ي اسلام به وجود آمد و محصول آن - يعني جمهوري اسلامي - با بنيه ي مستحکمي که از ايمان اسلامي رهبر و ملت يافته بود، در راه و جهت درست پايدار ماند و وسوسه ي شيطانها و تيغ خشم و کين آنان بر او کارگر نشد و با مظلوميتي قدرتمندانه، و سرافراز، چهره ي منور خود را در برابر چشم جهانيان قرار داد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلغ اسلام شد.
طبيعت اسلام ناب، طبيعتي پرجاذبه است و دلهايي را که آلوده ي غرض ورزي و کينه توزي نباشد، به خود جلب مي کند و اين همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهاي نيازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسه ي انقلاب که امام ما بنيان گذارد، بساط اسلام سفياني و مرواني، اسلام مراسم و مناسک ميان تهي، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچيده شده و اسلام قرآني و محمدي (صلي الله عليه و آله و سلم)، اسلام عقيده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستيزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبنده ي جباران و برپا کننده ي حکومت مستضعفان، سربرکشيده است.
در انقلاب اسلامي، اسلام کتاب و سنت، جايگزين اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جايگزين اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جايگزين اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنيا و آخرت، جايگزين اسلام دنياپرستي يا رهبانيت؛ اسلام علم و معرفت، جايگزين اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام ديانت و سياست، جايگزين اسلام بي بند و باري و بي تفاوتي؛ اسلام قيام و عمل، جايگزين اسلام بي حالي و افسردگي؛ اسلام فرد و جامعه، جايگزين اسلام تشريفاتي و بي خاصيت؛ اسلام نجاتبخش محرومين، جايگزين اسلام بازيچه ي دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدي (ص)، جايگزين اسلام امريکايي گرديد.
و مطرح شدن اسلام بدين صورت و با اين واقعيت و جديت است که موجب خشم سراسيمه و ديوانه وار کساني شده است که دل به زوال اسلام در ايران و در همه ي کشورهاي اسلامي بسته بودند و يا از اسلام، فقط نامي بي محتوا و وسيله يي براي تحميق و اغفال مردم را مي پسنديدند . و لذا از روز اول پيروزي انقلاب تا امروز، هيچ فرصتي را براي تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهي نسبت به جمهوري اسلامي و کانون حرکت جهاني اسلام - يعني ايران - از دست نداده اند . ملت ايران بخوبي دانسته است که نقطه ي قوت و پايداري او، درست همان است که دشمن همه ي نيروي خود را در مقابله با آن مصروف مي کند؛ يعني توکل به خدا و تمسک به اصول اساسي انقلاب که همه از مباني اسلام سرچشمه گرفته و در کلمات رهبر کبير انقلاب (رضوان الله عليه) بر آن تأکيد شده است. خشم و غيظ عنادآميزي که در به کار بردن واژه ي «بنيادگرايي» در اظهارات خصمانه ي رسانه هاي دشمن، از اول انقلاب تا امروز محسوس است، ناشي از درماندگي و سراسيمگي آنان در برابر پايبندي رهبر و ملت و نظام به اصول اساسي انقلاب است.
زمينه هاي تأثيرپذيري جنبشهاي اسلامي از انقلاب اسلامي
انقلاب اسلامي ايران يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در پيشبرد روند بيداري و آگاهي مسلمانان و افزايش فعاليتهاي مؤثر اسلامي در جوامع مسلمانان بوده است كه موجب تغيير و دگرگوني معادلات سياسي و موازنه قوا در مقياس جهاني به سود ملت هاي اسلامي شده و اکنون با گذشت سه دهه از عمر پر برکت آن، راهبرد تفکر اسلامي به مثابه الگويي نجات بخش براي تمام ملت هاي اسلامي و بشريت محسوب مي شود. بدون ترديد موارد مشترك فراواني بين انقلاب اسلامي ايران و آرمان هاي جهان اسلام وجود دارد که اهم آنها عبارتند از:
1- ايده واحد: انقلاب اسلامي ايران، بر پايه وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اکرم (ص) بنا شده است، ساير جنبشهاي اسلامي نيز دراين خصوصيت باانقلاب اسلامي ايران نقطه اشتراک دارند.
2- دشمن يکسان: انقلاب ايران و جنبشهاي اسلامي داراي دشمن مشترکند. اين دشمن مشترک که همان استکبار جهاني به سرکردگي آمريکا و اسرائيل است، کيان اسلام را تهديد ميکننددر حالي که انقلاب اسلامي با طرح شعار «نه شرقي و نه غربي» عَلَم مبارزه عليه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.
3- آرمان مشترک : انقلاب اسلامي ايران و جنبشهاي اسلامي معاصر، خواهان برچيده شدن ظلم و فساد و اجراي قوانين اسلام و استقرار حکومت اسلامي در جامعه مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم لاالهالاالله در سراسر جهان از طريق نفي قدرتها و تکيه بر قدرت لايزال الهي و تودههاي مردمند.
4- وحدتگرايي: تأکيد انقلاب اسلامي و رهبري آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهبهاي اسلامي در نيل به پيروزي در صحنه داخلي و خارجي، زمينه ديگر گرايش جنبشهاي سياسي اسلامي معاصر به سوي انقلاب اسلامي است؛ چون، انقلاب اسلامي با الگوپذيري از اسلام ناب محمدي (ص)هيچ تفاوتي بين مسلمانان نگذاشته بلکه در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است.
5- مردم مداري: مردمگرايي انقلاب اسلامي، عاملي در گسترش انقلاب و پذيرش آن از سوي ملتهاي مسلمان بوده است. رهبري انقلاب 1357، بر اين باور بود که بايد به ملتها بها داد نه به دولتها.
سخن پاياني بدون ترديد انقلاب اسلامي تحت رهبري حضرت امام خميني(ره) با برشمردن نقاط اشتراک مسلمانان سراسر جهان و با زنده کردن روح بيداري و خيزش اسلامي توانست اعتماد به نفس را در بين توده هاي مسلمانان بازگرداند و مي رود تا با بيدار نمودن مسلمانان از خواب غفلت، آنها را از زير يوغ استعمار و استبداد خارج نمايد. همچنين آنان در سرتاسر جهان با تأسي از آرمان هاي والاي انقلاب اسلامي و با تکيه بر قرآن و شعائر اسلامي، سرنوشت خود را از دست حاکمان وابسته به آمريکاي سلطه گر جدا کرده و زير پرچم انقلاب اسلامي در مسير استقلال و آزادي گام برمي دارند. امام خميني(ره) همواره بر اين نکته اساسي تأکيد داشتند که معناي صدور انقلاب ما، اين است كه همه ملت ها بيدار شوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاريهايي كه دارند نجات بدهند. اميد مي رود به برکت انقلاب اسلامي و گسترش روح بيداري و خيزش اسلامي در سراسر جهان اسلام و حتي ساير ملتهاي آزاديخواه، بارقه هاي استکبار ستيزي و ضد استعماري بيش از پيش نمود يابد و سردمداران نظامهاي سلطه ضمن گردن نهادن به خواسته هاي به حق مستضعفان و مسلمانان جهان به خاک مذلت کشيده شوند و نداي الله اکبر در سراسر گيتي طنين انداز شود